درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 1574
بازدید کل : 52201
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









 

راز پرورش روح دو کلمه بیشتر نیست و آن آزادی از هوای نفس و بندگی خداوند است. مدال افتخار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنده بودن است که حتی بر پیامبر بودنشان برتری دارد چنانکه در تشهد نماز،ما اول شهادت می‌دهیم که ایشان بنده است و بعد می‌گوییم فرستاده خداست: وأشهد أن محمدا عبده و رسوله.

دنیا جایی است که ما باید روح خود را پرورش دهیم و دستورالعمل آن را کسی می‌داند که خود این مسیر را پیموده است و در رأس آنها قطعا محمد و آل محمد علیهم السلام و الصلاه هستند. هر چقدر ما در زندگی خود به چهارده معصوم که صراط مستقیم پروردگار هستند بیشتر نزدیک شویم و زندگی خود و تمام حرکات و رفتار و افکار خود را بیشتر به آنها نزدیک کنیم مسیر بندگی را بهتر پیموده‌ایم و در نتیجه روح ما پرورش بیشتری می‌یابد.

دعا

نکته بسیار مهم آن است که بدانیم عمل کردن به دستورات اسلام و ترک گناه در این مسیر بسیار مهم است. نیازی به ریاضت‌های عجیب و غریب و اذکار عجیب‌تر نیست ؛ آیه الله بهجت ره این عارف واصل می‌فرمودند: بزرگترین کتاب اخلاق رساله عملیه است. اگر ما به دستورات خدا عمل کنیم روح ما شکفته می‌شود و اوج می‌گیرد.

بزرگترین ریاضت‌ها و غلبه بر نفس زمانی اتفاق می افتد که نفس از ما تمنای گناهی داشته باشد یا غلبه بر غضب و عصبانیت مربوط به جایی است که می‌توانیم به دیگران زور بگوییم یا اهانت کنیم. یا اگر بر سر سفره‌ای رنگارنگ و لذیذ نشسته‌ایم پرخوری نکنیم و یا در وقت نماز چیزی را مقدم بر آن نکنیم. همه اینها را ما در سیره و زندگی معصومین علیهم السلام مشاهده می‌کنیم  .

در طی این مسیر باید بر خدا توکل کرد و از حضرات معصومین علیهم السلام کمک گرفت و توسل را فراموش نکرد زیرا ما با دشمنان خطرناکی دست و پنجه نرم می کنیم یکی نفس اماره ، بزرگترین دشمن درونی ما و یکی شیطان، دشمنِِ  وسوسه گر بیرونی ما است. خدای متعال ضمانت کرده است که: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ» (عنکبوت 69) و کسانى که در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد کردند به یقین آنها را به راه‏هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمایى مى‏کنیم، و همانا خداوند با نیکوکاران است. 

 

تذکر چند نکته برای پرورش روح: 

1- وقتی روح پرورش یافت آن وقت جسم را با خود همراه می‌کند و دیگر جسم برخی کمبود‌های خود را احساس نمی‌کند چنانچه حضرت موسی علیه السلام در مناجات چهل روزه خود به قدری غرق در مناجات با خدا بود که در این مدت نیازی به آب و غذا و خواب پیدا نکرد. البته این یک مثال و شاهد برای مطلب ماست و هرگونه تقلید از آن صحیح نیست زیرا هر کمالی باید در اثر تهذیب در انسان به وجود بیاید نه آنکه به صورت ساختگی تقلید شود .

2- بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان‏ها داراى تفاوت‏هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه‏اى برگزینند که سنگین و طاقت‏فرسا و دور از دسترس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دسترس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.

3- انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه‏ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى‏تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.

4- اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید

5- رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد .

بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام‏هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد.

6- برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُون‏»  (فصلت 30) ؛ بى‏تردید کسانى که (از ته دل) گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (در مرحله عمل) پایدارى نمودند، فرشتگان بر آنها (در دنیا به نحو تأیید غیبى، یا در وقت مرگ، یا هنگام برانگیخته شدن از قبر) فرود آیند (و گویند) که هرگز مترسید و غمگین نشوید و شما را مژده باد به بهشتى که (در دنیا) وعده داده مى‏شدید .

دعا

7- خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد

حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»  (مائده 35) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید، شاید رستگار گردید.

8- برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد

این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.

9- رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است . 

على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: «و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها.»؛ نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى . (بحارالانوار، ج 33 ص ، ص509 )

10- رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی در گرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش‏هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده‏دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و... همه ره توشه‏هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هر کس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟

 

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست

 

عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد




برچسب ها :

 

 

ایمان

روح انسان‌ها با هم تفاوت دارند چنانچه بدنشان با یکدیگر فرق مى‌کند. بعضى روحشان خیلى کوچک است شاید بدن قوى‌اى داشته باشند، ولى اندک ناراحتى آنان را به جزع و فزع مى‌آورد. قدرت اندک فقر را ندارند، عصبانى مى‌شوند و حتى گاهى بر خدا اوقات تلخى مى‌کنند.
در مقابل، برخى از انسان‌ها خیلى بزرگ و بزرگوارند. مومن مثل دریاست. قلب‌شان خیلى وسیع است.
چه نیکو فرمود حضرت على علیه‌السلام: «یا کمیل! ان هذه القلوب اوعیة؛ اى کمیل این دل‌ها را که در انسان‌ها مى‌بینى مثل ظرفند، فخیرها اوعاها »؛ (نهج‌البلاغه، حکمت :147)  هرچه آن عظیم و بزرگ باشد، ارجمندتر است و هیچ ناراحتى او را تکان نمى‌دهد. 
راوى مى‌گوید به خدا قسم آن وقت که تمام لشکریان حسین‌بن على (علیه السلام) کشته شدند و آن حضرت تنها گشت، دیدم که حضرت مثل یک آدم خوشحال، برافروخته است و حوادث در نظر او هیچ است.  
قلب به طور فطرى، صلاحیت و استعداد قبول دعوت ملک و شیطان را دارد و با پیروى از هوس‌ها و شهوات و یا اعراض از آن‌ها، یکى از آن‌ها را برمى‌گزیند؛ اگر دنبال شهوات برود قلبش زیستگاه شیطان مى‌شود و اگر با شهوات مخالفت کند، قلبش محل نزول ملائکه مى‌شود.
و آن قلبى که محبوب‌تر و نزدیک‌تر به خداوند باشد، بهترین است.  قلبى که عارى از کینه و عداوت باشد، نسبت به همه حتى دشمنانش خیرخواه باشد.  
منقول است که پس از آن‌که عده‌اى در جنگ احد پیشانى حضرت رسول‌اللّه را با سنگ شکستند، برخى خدمت آن حضرت رسیدند و عرض کردند: نفرین بفرمایید تا آن‌ها نابود شوند!
حضرت دست به دعا برداشتند و فرمودند: «اللهم ان قومى هولاء لایعلمون؛ مبادا به سبب این خونى که از من ریخته مى‌شود به من ترحم و به آن‌ها عذاب نمایى.»
آن‌ها نمى‌فهمند، خدایا! آن‌ها را ببخش. عظمت روحش به دشمن هم مى‌رسد.

وقتی قلب انسان کوچک باشد و قلب و روحش ظرفیت نداشته باشد ،این روح می شود خانه شیطان ، هر حرکتی برایش یک سوء تفاهم است ،هر نگاه دیگران را تعبیر بد می کند ، هر حرفی را برداشت منفی می کند ، و این نگاه باعث تهمت ها ، بدبینی ها ها و بدگویی ها می شود .

قلب به طور فطرى، صلاحیت و استعداد قبول دعوت ملک و شیطان را دارد و با پیروى از هوس‌ها و شهوات و یا اعراض از آن‌ها، یکى از آن‌ها را برمى‌گزیند؛ اگر دنبال شهوات برود قلبش زیستگاه شیطان مى‌شود و اگر با شهوات مخالفت کند، قلبش محل نزول ملائکه مى‌شود

همین ها وسوسه شیطان است ، وسوسه هایی که دل ها را از هم دور میکند و دشمنی ها را به بار می آورد ، وقتی ما یاد بگیریم قلبمان را مثل قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بزرگ کنیم ، رنجش های آزار دهنده جایشان را به مهر و محبت ها و دوستی ها می دهد .

 

راهکارهایی برای داشتن قلبی بزرگ

- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین (علیهم السلام) از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن؛ چرا که اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) واسطه های فیض الهی هستند؛ یعنی هر خیری، از کانال آنها به بندگان می رسد. همچنین آنها باب الله هستند؛ یعنی راه گسترش ظرفیت وجودی، از طریق آنها حاصل می شود. بنابراین با تمام وجود به آن ذوات نورانی بویژه امام عصر (علیه السلام) توسل جویید و از آنها کمک بخواهید.

- ارتباط عمیق با قرآن و استفاده ی از تفاسیر

قرآن نقشه ی راهی است که از طرف محبوب به سمت محب فرستاده شده است، تا بندگان، با خواندن آن و حرکت در مسیری که توسط قرآن راهنمایی شده، به خدای مهربان برسند. بنابراین سعی کنید حداقل روزی چند آیه را با دقت در معانی و تدبر بخوانید و از تفاسیری همچون «نمونه» استفاده کنید؛ زیرا توضیح و شرح آیات الهی و نیز سخن ائمه ی اطهار (سلام الله علیهم) در باره ی آیات قرآن کریم، در تفاسیر ذکر شده است.

- اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رذایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.

مثلا ً اگر خدای ناکرده گاهگاهی به جای سخن راست، به دروغ متوسل می شوید، با مطالعه ی احادیث وارده در مذمت دروغ و کتب اخلاقی در این زمینه و عمل کردن به راهکارهای سفارش شده، برای ترک رذیله ی دروغ، تلاش کنید این خصلت را از خود دور کنید.

گسترش سعه وجودی، امری تدریجی و قدم به قدم است. لذا گمان نکنیم که در مدت زمان کوتاه به همه ی اهداف و خواسته هایمان می رسیم؛ بلکه مهم این است که در مسیر الهی حرکت کرده و دراین راه استقامت داشته باشیم. در این راه باید عاشق بود باید از لذت های زودگذر کند و سختی ها را به جان خرید و نتیجه اش میشود نزدیکی به کسانی که آرزو داشته ایم چنان ایشان باشیم .




برچسب ها :


پرسش پيرامون علت غيبت، نه تنها پس از وقوع غيبت حضرت مهدى(عليه السلام)بلكه حتّى قبل از پيدايش ظاهرى آن حضرت، در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)و امامان پس از او مطرح مىشده، بگونهاى كه در فرمايشات آن بزرگواران نيز، به پاسخگويى آن پرداخته شده است.

 

آنچه قبل از بررسى گذراى اين مبحث، لازم به تذكّر است، اشاره به ناتوانى بشر در شناخت اسرار پيچيده هستى، در همه زمينههاست.

 

با پيشرفت علم و دانش، انسانها روز به روز آفاق گستردهترى را فرا روى خويش مىيابند كه حجم معلومات و دانستههاى خود را در برابر مجهولات و امور ناشناخته آن بسيار ناچيز مىشمارند. از انيشتين نقل شده است كه انگشت خود را به آب دريا زد و گفت: «نسبت بين آبى كه انگشت مرا مرطوب ساخته به آب دريا، مثل نسبت معلومات، ما در برابر مجهولات هستى است

 

منظور از اين بيان، اعتراف به ناشناخته ماندن بسيارى از ابعاد غيبت و حكمتهاى آن است، به عبارت ديگر بايد پذيرفت كه اگر درپارهاى روايات به برخى عدل و حكمتهاى غيبت دست يافتيم، هرگز به اين معنا نيست كه غيبت داراى علتهاى اساسىتر و حكمتهاى بالغه ديگر نمىباشد، با اين همه نگاهى مختصر به برخى روايات اين باب، خالى از فايده نيست:

 

 

1 ـ امتحانِ درجه تسليم در برابر اراده خدا:

 

امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «إنّ وجه الحكمة فى ذلك لاينكشف اِلاّ بعد ظهوره، كما لا ينكشف وجه الحكمة لما اتاه الخضر من خرق السفينة، و قتل الغلام و اقامة الجدار لموسى(عليه السلام) اِلاّ وقت افتراقهما

 

«وجه حكمتى كه در غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) هست جز بعد از ظهورش، معلوم نمىگردد. چنانكه وجه حكمتى كه در افعال حضرت خضر بود نسبت به سوراخ كردن كشتى و كشتن پسرك و برپا داشتن ديوار نيمه خراب، براى حضرت موسى(عليه السلام) جز در وقت جدا شدن آن دو ظاهر نگشت

 

ذكر جريان ملاقات حضرت خضر(عليه السلام) و حضرت موسى(عليه السلام) در كلام امام صادق(عليه السلام)، اشاره به اين نكته دارد كه مأموريت حضرتموسى(عليه السلام)از جانب خدا، براى درك حضور و همراهىِ حضرت خضر(عليه السلام)، به منظور آزمايش ميزان تحمّل او در برابر امور ناشناخته و درجه تسليم او در مقابل حكمتهاى پوشيده هستى، صورت گرفت.

 

غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) نيز مىتواند صدها حكمت پنهان داشته باشد كه جز در موقع ظهور آن حضرت روشن نمىشوند. آنچه مطلوب است تسليم در برابر اراده الهى است كه اين غيبت را تقدير فرموده است.

 

 

2 ـ بيم از كشته شدن:

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «براى حضرت قائم قبل از ظهورش، غيبتى هست» زراره گويد پرسيدم: چرا؟

 

فرمود: «يخاف على نفسه الذّبحة. از كشته شدن خويش مىترسد

 

از آن رو كه حضرت مهدى (عليه السلام) آخرين امام معصوم است وهمچون امامان گذشته نيست كه اگر كشته شد، امامى ديگر جانشين او شود. او بايد بماند تا آن زمان كه شرايط لازم براى حكومت جهانى اسلام و قرآن پيش آيد. قيام نمايد و دنيا را از عدل و داد پر كند، مردمىكه طى بيش از دو قرن ثابت كردند كه هر امامِ هدايت را، يا به شمشير يا به زهر، از بين مىبرند، بىگمان اگر حضرت مهدى(عليه السلام)غيبت نمىكرد، او را نيز به سرنوشت پدران بزرگوارش دچار مىكردند. خصوصاً ملوك بنىعباس كه از مدتها قبل، توطئهها كردند و در مقام كشتن او بر آمدند و با توجه به همين دسيسهها بود كه خداوند عزوجلّ حتّى ولادت حجّت خويش را بصورت پنهان قرار داد.

 

ذكر اين حكمت نشان مىدهد كه تا زمان حتمى شدن قيام، هر زمان ديگرى، خطر كشته شدن امام(عليه السلام) را به همراه دارد و كشته شدن امام(عليه السلام)، كشته شدن پيام اوست، كشته شدن اسلام است كه خدا هرگز به آن رضايت نخواهد داد.

 

 

3 ـ الطاف خفيّه پروردگار:

 

الف) خداى تبارك و تعالى به دنبال امتحانى طولانى در كيفيت برخورد مسلمانان با اولياى الهى وجود شريف حضرت مهدى(عليه السلام) را، در پس پرده غيبت قرار داد. از آن رو كه مىدانست اگر در چنين شرايطى او را ظاهر گرداند، از اكثر مردم، تعدّيات و تجاوزات مختلفى در حق او صورت خواهد گرفت كه به موجب آن، مستحق عقوبات الهى خواهند شد. پس ولىّ خود را از ديدگان مردم پنهان داشت تا بدين وسيله وجود و حضور او كه چشمه رحمت است، مايه نقمت نگردد.

 

ب) ابراهيم كرخى گويد به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: خدا امرتان را اصلاح كند، آيا على(عليه السلام) در دين خداى عزّوجلّ قوى نبود؟ فرمود: «چرا».

گفتم: پس چگونه مخالفين بر او غلبه يافتند و چرا آنان را دفع نكرد و چه چيزى او را باز داشت؟

فرمود: «آيهاى در كتاب خدا مانع او شد.» پرسيدم: چه آيهاى؟

 

فرمود: «قول خداوند عزّوجلّ: «لوتزيّلوالعذّبنا الذين كفروا منهم عذاباً اليماً».

 

«اگر مؤمنان و كافران از هم جدا مىشدند، كافران را به عذابى دردناك دچار مىكرديم».

 

به موجب اين آيه، خداوند در اصلاب مردم كافر و منافق وديعتهايى دارد كه همان فرزندان صالح هستند و از نسل آنان پديد مىآيند، از اين رو على(عليه السلام) آن پدران را نمىكشت تا آنكه وديعتهاى الهى خارج شوند. بعد از خروج آن ودايع بود كه بر هركس از آنان غلبه مىيافت او را مىكشت. و چنين است قائم ما اهل البيت كه ظهور نمىكند تا آنكه همه نسلهاى پاك و مؤمن كه وديعتهاى خدايند، ظاهر شوند. آن زمان است كه ظهور مىكند و بر هركس غلبه يابد مىكشد

 

ج) امام صادق (عليه السلام) فرمود: «يا عمار الصدقة و اللّه فى السر افضل من الصدقة فى العلانية و كذلك عبادتكم فى السر مع امامكم المستتر فى دولة الباطل افضل، لخوفكم من عدوكم فى دولة الباطل».

 

«اى عمار! همچنانكه صدقه پنهانى بهتر از صدقه آشكار است، عبادت پنهانى شما در دولت باطل در حالى كه امامتان پنهان و مستور باشد، افضل و داراى ثواب بيشتر است، به خاطر ترسى كه شما در دولت باطل از دشمنانتان داريد.

 

 

4 ـ آماده شدن شرايط براى محو سلطه مستكبران:

 

حضرت مهدى (عليه السلام) فرموده است: «انّه لم يكن لاحد من آبائى(عليهم السلام)اِلاّ وقد اوقعت فى عنقه بيعة لطاغية زمانه و إنى أخرج حين أخرج ولابيعة لأحد من الطواغيت فى عنقى».

 

«هيچكدام از پدران من (عليهم السلام) نبودند مگر آنكه بيعت طاغوت دورانش اجباراً بر عهدهاش نهاده شد، اما من در زمان ظهورم، در حالى قيام مىكنم كه بيعت و پيمان هيچ يك از طواغيت برگردنم نيست.

 

حضرت مهدى (عليه السلام) اگر بخواهد بر طبق اراده خدا حكومتى توحيدى در همه عالم تشكيل دهد بگونهاى كه همه قدرتهاى حاكم را در هم شكسته و سلطه و سيطرهاش را بر سراسر هستى گسترش دهد، لازم است كه شرايطى در دنيا ايجاد شود كه از همان زمان ظهور تا استقرار كامل نظام عدالت، هيچ طاغوت و مستكبرى را ياراى مقاومت و غلبه در برابر او نباشد.

 

 

5 ـ آزمايش مردم در ميزانِ ايمان به امامت:

 

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ذلك الّذى يغيب عن شعيته و اوليائه غيبةً لايثبت فيها على القول بامامته إلاّ من امتحن اللّه قلبه للايمان».

 

«او ـ مهدى (عليه السلام) ـ كسى است كه از شيعيان و دوستان خود غائب مىگردد غيبتى كه در آن، كسى بر اعتقاد به امامت و ولايت او استوار نمىماند مگر آن كس كه خداوند قلبش را به ايمان امتحان كرده باشد

 

 

6 ـ آزمايش مؤمنان به سختىها و شدايد روزگار:

 

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «إنّ لصاحب هذاالامر غيبةً، المتمسّك فيها بدينه كالخارط للقتاد».

 

«صاحب اين امر ـ حضرت مهدى (عليه السلام) ـ غيبتى دارد كه در آن، هركس بخواهد دينش را حفظ كند مانند كسى است كه بخواهد با كشيدن دست بر شاخهاى خار، آن را از خار برى سازد

 

امام كاظم (عليه السلام) فرمود: «إنما هى محنةٌ من اللّه عزّوجلّ امتحن اللّه بها خلقه».

 

«به يقين، غيبت مهدى (عليه السلام)، امتحانى از جانب خداست كه بندگانش را به آن مىآزمايد. و امام صادق (عليه السلام) فرمود: نه به خدا قيام نخواهد كرد مگر غربال شويد، مگر در امتحانات، تصفيه شويد مگر نيك و بدتان از هم جدا شوند

 

 

7 ـ گناهان و عدم آمادگى مردم:

 

حضرت مهدى (عليه السلام) در بيان كيفيت بهرهبردن از وجود ايشان در دوران غيبت مىفرمايند: «و امّا وجه الانتفاع بى فى غيبتى فكالانتفاع بالشمس اذا غيّبها عن الابصار السحاب».

 

«امّا چگونگى بهرهورى از من در دوران غيبتم چونان بهره بردن از خورشيد است زمانى كه ابرها آن را از ديدگان، مستور مىدارند

 

طبق اين كلام شريف، وجه غيبت خورشيد را بايد در وجود ابرها جستجو كرد. خورشيد به خودى خود عين ظهور است و يكسره نور افشانى و درخشش دارد. اين ابرها هستند كه چهره جان فروز آن را از ديدگان مخفى مىكنند. و بدين گونه است نهانى آخرين خورشيد ولايت و امامت حضرت مهدى (عليه السلام) كه در ذات خويش جز مهربانى و لطف و عنايت نسبت به عباد اللّه ندارد. امّا مردم با گناهان خود و با عدم آمادگى براى قبول حكومت الهى او، سبب پنهان ماندن او در پس پردههاى سياه ابر غيبت مىباشند. چنين است كه شيخ طوسى (رحمةاللّه عليه) مىفرمايد:

 

«امّا سبب غيبت امام دوازدهم(عليه السلام) ممكن نيست كه از جانب خداى سبحان و يا از جانب خود آن حضرت باشد، بلكه از طرف مردم و مكلفين است و جهت آن غلبه خوف ـ از نابودى حق ـ و مطيع نبودن مردم نسبت به اوست و هر موقع كه اين سبب زائل شود و مردم در اطاعت او بكوشند، و تسليم او باشند، ظهور واجب مىشود

 

 

8 ـ جريان سنّت الهى:

 

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «وجه الحكمة فى غيبته، وجه الحكمة فى غيبات من تقدّمه من حجج اللّه تعالى ذكره».

 

وجه حكمت در غيبت او، همان وجه حكمت در غيبتهايى است كه توسط حجّتهاى الهى پيش از او صورت گرفته، به عبارت ديگر مىتوان وجه غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) را استمرار همان سنّت حكيمانهاى دانست كه در ادوار گذشته تاريخ به غيبت بسيارى از انبياء و اولياء انجاميده است.

 

چنانكه باز هم امام صادق(عليه السلام) فرمود: «إنّ سنن الانبياء(عليهم السلام)بما وقع بهم من الغيبات حادثة فى القائم منّا اهل البيت حذوالنّعل بالنّعل و القذّة بالقذّة».

 

«سنتهاى پيامبران نسبت به غيبتهايى كه براىشان پيش آمد، همگى به طور تمام و كمال در مورد قائم ما اهل بيت، اتفاق مىافتد





برچسب ها :

*کسانی که چرائی زندگی را یافته اند با هر چگونگی آن می سازند

*هنر شاد بود مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان پس از وقوع آنها ست

* به هر چیزی فکر کنید به طرق آن کشیده می شوید .

*پس راه رسیدن به آرزو ها پرداخت بهای یکا یک آنها ست

 

 




برچسب ها :

زمانش از نیمه شب (12 شب) تا طلوع صبح صادقه (یعنی هر چه به اذان صبح نزدیکتر باشه بهتره , حتی اگه خواب موندی و دوست داری نماز شب بخونی بعد از نماز صبح هم میتونی بخونی)

نماز شب شامل یازده‌ ركعت می باشد

:

چهار نماز دو ركعتی (مانند نماز صبح) به نیت نماز شب و یك نماز دو ركعتی به نیت نماز شَفْعْ و یك نماز یك ركعتی به نیت نماز وَتْر

طریقه خواندن چهارتا دو رکعتی ها : نیت: دو ركعت نماز شب می‌خوانم قُربة اِلی الله

 

در ركعت اول: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول هو الله احد + ركوع + سجده

در ركعت دوم: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول هو الله احد + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.

که اگر چهار بار تكرار كنید جمعاً هشت ركعت نماز شب می‌شود.

طریقه خواندن دو رکهت نماز شَفْعْ :

نیت: دو ركعت نماز شَفْعْ می‌خوانم قُربة اِلی الله

در ركعت اول: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول هو‌ الله احد + یك بار سوره قول اعوذ برب الناس + ركوع + سجده.

در ركعت دوم: یك بار سوره حمد + یك بار سوره قول‌ هو الله احد + یك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + قنوت + ركوع + سجده + تشهد + سلام.

طریقه خواندن یک رکعت نماز وَتْر :

نیت: یك ركعت نماز وَتْر می‌خوانم قُربة اِلی الله

 

در ركعت اول: یك بار سوره حمد + سه بار سوره قول هو الله احد + یك بار سوره قول اعوذ برب الفلق + یك بار سوره قول اعوذ برب الناس

در قنوت:

خواندن كامل قنوت + در حالیكه دستهایتان در حالت قنوت است: (با انگشتان دست راست یا با تسبیح)

چهل بار بگویید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ ) «خدایا ببخش جمیع مؤمنین مرد و مؤمنین زن را».

و بعد از آن هفتاد بار بگویید ( اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبی وَ اَتُوبُ اِلَیه) «آمرزش می‌طلبم از خدایی كه پروردگارم است و بسویش باز می‌گردم».

سپس هفت بار بگویید (هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ اَلْنار) «این است مقام كسی كه از آتش قیامت به تو پناه می‌برد».

سپس سیصد مرتبه بگویید ( اَلْعَفو ) «ببخش».

و سپس یك بار بگویید ( رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّكَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحیم ) «پروردگارا ببخش مرا و رحم كن به من و توبه مرا بپذیر به راستی كه تو، توبه پذیرنده، بخشنده و مهربانی». {اوایل بعلت عدم تسلط میتونی این دعاهای قنوت رو توی یک برگه کوچیک بنویسی و موقعی که دست چپت رو به حالت قنوت نگه داشتی این برگه رو هم بگذاریش لای انگشتات تا قنوت رو راحت تر ادا کنی }

+ ركوع + سجد + تشهد + سلام + (پایان نماز) + تسبیحات فاطمة زهرا (س) [ تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها):

(34 مرتبه، الله اكبر، 33 مرتبه، الحمد لله و 33 مرتبه، سبحان الله) در حدیثی آمده: خواندن تسبیحات فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هزار ركعت نماز مستحب، نزد خداوند بهتر است




برچسب ها :

تعداد سوره های قرآن:

 

۱۱۴ سوره

 

سوره ای که بسم الله ندارد

سوره ی نهم :توبه ((برائت))

 

سوره ای که دو بسم الله دارد:

سوره ی بیست و هفتم : نمل

اولین سوره ای که بر پیامبر نازل شد ومحل نزول

 

سوره ی علق در غار حرا در نزدیکی مکه

 

آخرین سور ه ی قرآن

 

سوره ی نصر در سال یازدهم هجری در شصت وسومین سال میلاد پیامبر (ص)در حجه الوداع

 

آخرین سوره ی قرآن

 

سوره ناس

 

طولانی  ترین سوره قرآن از نظر تعداد آیات و کلمات و حروف

 

سوره بقره با 286 آیه و6221

کوتاهترین ترین سوره ی قرآن از نظر تعداد کلمات وحروف

 

سوره کوثر

 

بیشترین تعداد سوره ها

 

در جز سی قرار دارد که 37 سوره می باشد.

 

محل آیه الکرسی

 

سوره بقره آیه 255 تا 257

 

تنها سوره ای که در تمام آیاتش کلمه الله ذکر شده است

 

سوره مجادله

 

تنها سوره ای که به زبان بندگان خداست:

 

سوره ی حمد

 

تنها سوره ای که خواندنش در نماز ها واجب است 

سوره ی حمد

 

تنها سوره ای که 7 سوگند پشت سر هم در آن سوره ذکر شده است:

  نام حضرت یوسف (ع) در سوره ی یوسف

تنها سوره ای که 7 سوگند پشت سر هم در آن سوره ذکر شده است:

 

نام حضرت یوسف (ع) در سوره ی یوسف

 

تنها سوره ای که بیشترین نام پیامبران در آن ذکر شده است

 

 

سوره انعام

تنها سوره ای که یک آیه در آن 31بار تکرارشده است:

 

سوره ی الرحمن آیه ی:

 

 ((فبای الا ربکما تکذبان))

تنها سوره ای که هنگام نزول 70000 فرشته آن را بدرقه کردند:

 

سوره انعام

 

تنها سوره ای که 70مورد نام خداوند غیر از کلمه الله در آن ذکر شده است:

 

سوره انعام

 

تنها سوره ای که اکثر آن مبارزه با انواع شرک وبت پرستی وبدعت است :

 

سوره مائده و16مرتبه (این خطاب در سوره بقره آیه ی 11 مرتبه آمده است)

 

سوره ای که بیشترین خطاب یا ایها الذین آمنو  در آن ذکر شده است:

 

 

 

سوره ی مکی و تعداد آن ها:

 

(بزرگ ترین سوره ی مکی:سوره ی شعرا با226آیه و.آخرین سوره ی مکی : سوره مطففین)

 

آیات وسوره هایی که قبل از هجرت نازل شد و86 سوره   می باشد (سیزده سال رسالت پیامبر(ص)در مکه)

 

سوره های مدنی وتعداد آن ها :

 

(بزرگ ترین سوره ی مدنی واولین سوره ی آن:سوره ی بقره با286 آیه و کوچک ترین سوره مدنی سوره ی نصر با سه آیه)

 

آیات وسوره هایی که بعد از هجرت نازل شد و28سوره می باشد((رسالت پیامبر اسلام ده سال بعد از هجرت در مدینه ادامه یافت))

 

سوره هایی که یکجا نازل شد:

 

سوره های:حمد ، توحید،کوثر،مسد((تبت)) ،کافرون،نصر،بینه،فلق ،ناس،ضحی ، عادیات ،مرسلات ،صف، انعام، بقیه ی سوره های قرآن به تدریج وبه طور یکسان نازل شده اند

 

سوره هایی که با حروف مقطعه ((حروف رمز)) آغاز شده است:اولین وآخرین سوره ای که حروف مقطعه دارند: به ترتیب سوره ی بقره و سوره ی قلم نام دارند

 

29سوره می باشند که عبارتند از:

 

سوره های شماره ی 2و3و7و10و11و12و13و14و15و19

 

و20و26و27و28و29و30و31و 32و36و38

 

و40و41و42و43و44و45و46و50و68

 

 


 

سوره ای که به پاکدامنی وعفت ومبارزه با آلودگی ها معروف است:

 

سوره ی نور

 

سوره ای که یه نام از نام های قیامت(حاقه ،واقعه،قارعه) که هر سه نام سوره هستند در آن ذکر شده است:

 

سوره ی حاقه

 

سوره ای که پیامبر فرمودند که این سوره مرا پیر کرد:

 

سوره ی هود  آیه ی

 

 فاستقم کما اُمِرت

 

سوره ای که به نام یکی از اصول دین است:

 

سوره ی  توحید

 

سوره ای که به نام یکی از فروع دین است:

 

سوره ی  حج

 

بلند ترین کلمه قرآن(( فاسقینا کموه))

 

 در این سوره است:

 

سوره ی  حجر آیه 22

 

بلندترین آیه در این سوره است (آیه۲۸۲معروف به آیه ی دِین) :

 

سوره ی  بقره

توصیف جالبی از خدا در این سوره است (اززبان ابراهیم(ع)):

 

سوره شعرا ((آیات78 تا82))

از ( الّذی خلقنی فهو یهدین )

سوره هایی که تمام حروف عربی 28حرف در آن جمع هستند :

سوره ی فتح،آیه 29( آخرین آیه)

 سوره ی آل عمران آیه 154

 

   




برچسب ها :

در قرآن و روایات، نشانه‌های زیادی برای مومنان، پرهیزکاران و اهل بهشت به عنوان الگو ذکر شده است، تا بندگان با تمرین و ممارست به درجه اعلای بندگی دست پیدا کنند. ماه رمضان درهای آسمان به روی همه بندگان و حتی گناه‌کارترین آن‌ها باز است و بهترین زمان برای تمرین اطاعت و بندگی‌ است، می‌توان از فضائل این ماه و رحمت مضاعف خدای مهربان استفاده نمود و به تقویت پایه‌های ایمان در دل پرداخت و از الگویی که در قرآن ارائه داده شده بهره جست.


ایمان اوصافی دارد:
۱ایمان، هجرت و جهاد: الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَة عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(توبه/20)؛ کسانی که ایمان آورده و به خاطر خدا هجرت کرده و در راه او با اموال و جان خود، جهاد کردند، مقام بزرگی در نزد خدا دارند و پیروز و رستگارند.
۲اطاعت از خدا و پیامبر: وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ(نور، 52)؛ کسانی که از خدا و پیامبرش اطاعت می‌کنند و از خدا ترس و خشیت دارند و پرهیزکارند، اهل رستگاری‌اند.
۳ترس از خدا، توکل، اقامه نماز و انفاق: إِنَّمَا الْمُوْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ

قُلُوبهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهْمْ إِیمَانًا وَ عَلیَ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَّونَ* الَّذِینَ
یُقِیمُونَ الصَّلَوه وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ* أُوْلَئکَ هُمُ الْمُوْمِنُونَ حَقًّا لهَّمْ دَرَجَاتٌ
عِندَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَة وَ رِزْقٌ کَرِیم(انفال، 2-4)؛ مومنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود، دل‌هاشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آن‌ها خوانده می‌شود، ایمانشان فزون‌تر می‌گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. آن‌ها که نماز را برپا می‌دارند و از آن‌چه به آن‌ها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند. (آری)، مومنان حقیقی آن‌ها هستند،
برای آنان درجاتی (مهم) نزد پروردگارشان است و برای آن‌ها، آمرزش و روزی بی‌نقص و عیب است.
4.
امانت‌داری و تعهد به پیمان: وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُون(مؤمنون، 8)؛ مومنان کسانی هستند که امانت‌ها و عهد و پیمانشان را مراعات می‌کنند.
5.
وحدانیت و تقید به حدود الهی: وَ الَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً  آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُون(فرقان، 68)؛ کسانی که غیر از خدا، کسی را عبادت نمی‌کنند و انسان‌هایی را که خدا خونشان را محترم شمرده، نمی‌کشند و زنا نمی‌‌کنند




برچسب ها :

بگذار تو و من غریب باشیم

ولی بیا با هم رفیق باشیم

آیه های من آیه های زندگی ست

حرف های من اولین گام بندگی ست

بی من زندگی را چه حاصل

منم کلام خدا

چرا؟ با من تازه نمی کنید هوا

هوای این روز ها چرا گرفته

چون کسی به سراغم نیامده

درمان درد ها منم

کلام خدا منم

نام من هست قرآن

هدفم ساختن انسان

انسان را روشنگر راهم من

با او هر دم همراهم من

او از من دوری می کند

در دنیا دو رویی می کند

(از کتاب از خدا تا خدا نوشته مقصود شکاری خوشنام)




برچسب ها :

انقلابى بزرگ و جهانى، نيازمند رهبران و مديرانى لايق، كاركشته، وارسته و پرتوان است كه هم پيروزى اش تأمين گردد و هم اهداف و برنامه هاى فراگير آن تحقق يابد. بستر زمان و تاريخ، دروازه ورودى انسان ها به دانشگاه مهدوى است؛ دانشگاهى كه در آن مليّت و قوميّت، مذهب، نژاد، مقطع زمانى و... مطرح نيست؛ بلكه فراملى، قومى، نژادى و انسانى است. براين اساس قيام مهدوى، به حدى گسترده و فراگير است كه در قلمرو آن، همه مليت ها و گروه ها - از گذشته تا حال و آينده - حضور دارند و حتى ملائكه الهى نيز در آن به ايفاى نقش مى پردازند.

پس از آنجايى كه در ميان ياران حضرت، پيامبران و اولياى الهى (چون عيسى، يوشع، خضر، اصحاب كهف و...) و هم از اصحاب پيامبر اسلام و اميرمؤمنان«ع» (چون سلمان و مالك، ابوذر و...) حضور دارند، مى توان گفت آنان عصاره تاريخ خواهند بود. علاوه بر آن كه خود حضرت مهدى(عج) ادامه دهنده راه همه پيامبران و اوصيا و دارنده همه سنن و مواريث آنان است؛ به طور طبيعى يارانش نيز دارنده اين ميراث گران بها خواهند بود.

البته در مجامع روايى بر 313 يار خاص آن حضرت تاكيدات ويژه اى شده و اوصاف و خصلت هايى براى آنان شمارش شده است كه نشان مى دهد واقعاً آنان انسان هاى برتر، شايسته و برگزيده هستند و توان انجام اين مأموريت بزرگ الهى را دارند.

 

اوصاف ياران در قرآن

در قرآن، آياتى وجود دارد كه ويژگى هاى برشمرده آنها را، مى توان بر ياران خاص حضرت مهدى(عج) تطبيق داد و در بعضى از روايات نيز، بيان شده كه اين آيات در مورد مهدى(عج) و اصحابش باشد؛ از جمله مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ»

براساس اين آيه خداوند در آينده جمعيتى را براى حمايت دين بر مى انگيزد و اوصاف كسانى را كه بايد اين رسالت بزرگ را انجام دهند، چنين شرح مى دهد:

1. آنان عاشق خدا بوده و جز به خشنودى او نمى انديشند. هم خدا آنها را دوست دارد و هم آنان خدا را دوست دارند. «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»

2. در برابر مؤمنان خاضع و فروتن هستند. «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

3. در برابر ستمكاران قدرتمند هستند. «أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ»

4. جهاد در راه خدا برنامه هميشگى آنهاست. «يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

5. ثابت قدم بوده و از ملامت كنندگان باكى ندارند. «وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»

در پايان مى فرمايد: «به دست آوردن اين امتيازات (علاوه بر كوشش شخصى)، مرهون فضل الهى است كه به هر كس شايسته باشد، داده مى شود. «ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ».

در روايتى از امام صادق«ع» اوصافى براى ياران حضرت مهدى بيان شده كه با اوصاف مذكور در آيه هماهنگ است

به طور كلى مى توان اوصاف، و ويژگى هاى ياران خاص حضرت را در روايات چنين شمارش كرد.

 

اوصاف ياران در حديث

شناخت عميق نسبت به خدا؛ امام صادق«ع» مى فرمايد: «در قلوب آنان (ياران مهدى)، نسبت به ذات خدا شكى نيست»

و «آنان به وحدانيت خداوند آن چنان كه حق وحدانيت اوست، اعتقاد دارند»




برچسب ها :

چنان كه درك شب قدر، كاری است مشكل، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر عملی است دشوار كه تنها راه یافتگان به آن شب عزیز می‌توانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند؛ چراكه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «وما ادراك مالیلة القدر»؛ «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»
در وصف آن همین بس كه «خیر من الف شهر»؛ «از هزار ماه برتر است » و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است، از جمله:
1. نزول قرآن:
نزول جامع ترین، كامل‌ترین و ماندگارترین كتاب الهی برعظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود می‌گوید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القران » (1) ؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهی است كه در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان می‌كند كه «انا انزلناه فی لیلة مباركة »(2) ؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پربركت نازل كردیم.» و این شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «انا انزلناه فی لیلة القدر» (3) ؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن می‌افزاید. این نكته را هم اضافه كنیم كه این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی كه آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.


2. تقدیر امور:
در نام گذاری شب قدر بیانهای مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لیلة العظمة(4)» گرفته اند؛ چراكه قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیه‌ای می‌خوانیم: «ماقدروا الله حق قدره » (5)؛ «قدر ندانستند [و نشناختند] خدا را آنگونه كه حق عظمت او بود.»
«قدر» به معنای تقدیر و اندازه گیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تایید می‌كند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی می‌گوید: «لیلة القدر‌ای لیلة قیضها لامور مخصوصة (6) ؛ شب قدر یعنی شبی كه [خداوند] برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرر] نموده است.» و قرآن كریم می‌فرماید: در آن شب «یفرق كل امر حكیم » (7) ؛ «هركاری بر طبق حكمت [خداوند] جدا [و تعیین و تنظیم] می‌گردد.»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «التقدیر فی لیلة القدر تسعة عشر، والابرام فی لیلة احدی و عشرین والامضاء فی لیلة ثلاث و عشرین (8) ؛ تقدیر امور [و سرنوشتها] در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا [ی آن] در شب بیست و سوم [صورت می‌گیرد] .» و امام هشتم علیه السلام فرمود: «... یقدر فیها ما یكون فی السنة من خیر او شر او مضرة او منفعة او رزق او اجل و لذلك سمیت لیلة القدر(9) ؛ در آن شب [قدر آنچه كه در سال واقع می‌شود، تقدیر و اندازه گیری می‌شود، از نیكی و بدی و زیان و سود و روزی و مرگ. به همین جهت نیز شب قدر [شب اندازه گیری] نامیده شده است.»
و طبق روایات فراوانی(10) سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشیها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، براساس استعدادها و لیاقتها، رقم می‌خورد، و این تقدیر حكیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری » به وجود نمی‌آورد. می‌توان بین تمام اقوال این گونه جمع كرد كه در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسمانی، تقدیرات یك سال مشخص و بر قلب حجت زمان علیه السلام عرضه می‌شود.




برچسب ها :

شب مبارک قدر امتیازات زیادی دارد که بعضی از آنها به قرار زیرند:
1. قلب ماه رمضان
از امام صادق‏ علیه‏ السلام نقل شده است که فرمود: إنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتَابِ اللهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْاَرْضِ، فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَهُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَقَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَیْلَةُ الْقَدْرِ وَ...؛ (2) همانا تعداد ماه ها نزد خداوند در کتاب خدا روزی که آسمانها و زمین را خلق کرد، دوازده ماه است و اول آن ماه خدا كه ذكرش عزيز است مي باشد و آن ماه رمضان است و قلب اين ماه شب قدر است.

2. بهتر از هزار ماه
قرآن كريم مي فرمايد: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ (3)؛ شب قدر، بهتر از هزار ماه است.
در تفسیر چگونگی برتری شب قدر روایاتی مختلف و نظراتی گوناگون ارائه شده است که برخی از آنها به قرار زیرند:
الف. ارزش عبادت در آن شب از ارزش عبادت در طول هزار ماهی که شب قدر در آن نباشد، بیش تر است. علامه طباطبایي در تأیید این نظر می فرماید:
مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است؛ چون همة عنایت قرآن در این است که مردم را به خدا نزدیک و آنها را به وسیله عبادت زنده کند و زنده داری آن شب با عبادت، بهتر از عبادت هزار ماه است. ممکن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده کرد؛ چون در آنجا شب قدر را پربرکت خوانده و فرموده است: إنَّا اَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ (4)؛(5) ما قرآن را در شب مباركي نازل كرديم.
روایات زیادی نیز مؤید این معنا هستند، از جمله: از حمران نقل شده است که گفت: از امام باقر‏علیه‏ السلام در مورد قول خداوند متعال که فرموده است: شب قدر از هزار ماه برتر است پرسیدم که منظور از آن چیست؟ حضرت در جواب فرمود: الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِیهَا مَنِ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ اَنْوَاعِ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی اَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فِيهَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ وَلَوْ لَا مَا یُضَاعِفُ اللهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَی لِلْمُؤْمِنِینَ، مَا بَلَغُوا وَلَکِنَّ اللهَ یُضَاعِفُ لَهُمُ الْحَسَنَاتِ بِحُبِّنَا؛(6) عمل نیک اعم از نماز و زکات و انواع خوبی در آن شب، از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد، برتر است. و اگر خداوند متعال برای مؤمنان این اعمال را چندین برابر نمی کرد، آنها به آن نمی رسیدند؛ ولی خداوند تعالی به واسطه محبت ما حسنات را برای آنها چندین برابر می کند.

ب. شب قدر از هزار ماه حکومت بنی امیه بهتر است. برخی دیگر از روایات هم این مطلب را تأیید می کنند که از جمله آنها روایت زیر است:
از امام صادق‏ علیه ‏السلام روايت شده است: رَاَی رَسُولُ اللهِ‏ صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله فِی مَنَامِهِ بَنِی اُمَیَّةَ یَصْعَدُونَ عَلَی مِنْبَرِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَیُضِلُّونَ النَّاسَ عَنِ الصِّرَاطِ الْقَهْقَرَی، فَاَصْبَحَ کَئِیباً حَزِیناً. قَالَ: فَهَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرِئِیلُ‏علیه‏السلام فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! مَا لِي اَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً؟ قَالَ: یَا جَبْرِئِيلُ! اِنِّی رَاَیْتُ بَنِی اُمَیَّةَ فِی لَیْلَتِی هَذِهِ یَصْعَدُونَ مِنْبَرِي مِنْ بَعْدِی وَیُضِلُّونَ النَّاسَ عَنِ الصِّرَاطِ الْقَهْقَرَی. فَقَالَ: وَالَّذِي بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً اِنَّ هَذَا شَیْءٌ مَا اطَّلَعْتُ عَلَیْهِ. فَعَرَجَ اِلَی السَّمَاءِ، فَلَمْ یَلْبَثْ اَنْ نَزَلَ عَلَیْهِ بِآیٍ مِنَ الْقُرْآنِ یُؤْنِسُهُ بِهَا. قَالَ: اَ فَرَاَیْتَ اِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ، ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا کَانُوا یُوعَدُونَ، مَا اَغْنَی عَنْهُمْ مَا کَانُوا یُمَتَّعُونَ وَاَنْزَلَ عَلَیْهِ اِنَّا اَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا اَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ جَعَلَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ لِنَبِیِّهِ‏صلی‏الله‏علیه‏و‏آله خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرِ مُلْکِ بَنِی اُمَیَّةَ؛(7) پیامبر اکرم ‏صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله در خواب دید که بعد از وی، بنی امیه از منبرش بالا می روند و مردم را از راه راست به قهقرا و انحراف، گمراه می کنند. این خواب، حضرت را ناراحت و غمگین کرد. امام‏ علیه‏ السلام فرمود: سپس جبرئیل ‏علیه‏ السلام نازل شد و از حضرت پرسید: ای پیامبر خدا! چه شده است که شما را ناراحت و غمگین می بینم؟ حضرت فرمود: من امشب بنی امیه را در خواب دیدم که بعد از من از منبر بالا می روند و مردم را از راه راست به قهقرا منحرف می کنند. جبرئیل ‏علیه ‏السلام گفت: قسم به آنکه تو را به شایستگی به پیامبری برگزید، از این ماجرا اطلاعی ندارم. پس به آسمان رفت و بعد از اندکی آیاتی از قرآن را بر وی نازل کرد تا با آنها آرام شود. عرض کرد: مگر ندانی که اگر سالها نعمتشان دهیم، آن گاه عذاب موعود به آنها رسد، نعمتی که داشته اند برایشان چاره ای نمی سازد؟ (8) و بر وی آیات ما این قرآن عظیم الشأن را در شب قدر نازل کردیم، و تو چه می دانی شب قدر چیست؟ شب قدر (در مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است. (9) را نازل نمود. خداوند تعالی شب قدر را برای پیامبرش بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه قرار داد.

3. ابتدای سال
امام صادق‏ علیه‏ السلام فرمود: رَأسُ السَّنَةِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ، یُکْتَبُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ اِلَی السَّنَةِ؛(10) اول سال، شب قدر است که در آن شب هر چه در يك سال اتفاق می افتد، نوشته می شود.
ناگفته نماند که منظور از اول سال در اینجا سالهای عرفی مثل سال شمسی، میلادی یا قمری که معیار روابط عرفی هستند، نیست؛ بلکه چنان که از روایت هم برمي آید، منظور، سال تقدیر است و در آن شب، امور یک سال مقدر می شود.

4. شب نزول قرآن
بزرگ ترین اتفاق شب قدر، نزول قرآن کریم در این شب مبارک است: اِنَّا اَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (11)؛ همانا ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم. قرآنی که حاوی بزرگ ترین نیاز و گمشده بشر؛ یعنی هدایت است: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَان ؛(12) ماه رمضان، که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است. در چنین شبی خداوند رحمان به بندگانش هدیه ای داد که تا ابد برایش نظیری نیست و همگان از آوردن همانندش عاجزند: وَاِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا فَأتُوا بِسُورَةٍ مِّنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِّنْ دُونِ اللهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِين فَاِنْ لَّمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ اُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ (13)؛ و اگر در آنچه بر بنده خویش نازل کرده ایم در تردید هستید، سوره ای همانند آن بیاورید و جز خدای همه حاضرانتان را فراخوانید اگر راست می گویید. و هر گاه چنین نکردید - که هرگز نتوانید کرد - پس بترسید از آتشی که برای کافران مهیّا شده و هیزم آن مردمان و سنگها هستند.
در این شب فرخنده، خداوند به خاطر رحمت بی منتهایش برای هدایت انسانها کتابی فرو فرستاد که تمام نیازهای بشر در مورد هدایت را برآورده کند و نوری را فرا روی او نهاد که تا سر منزل مقصود او را راهبر باشد. اگر هدایت الهی به واسطه وحی نبود، انسان ضعیف نه تنها برنامه ای برای آخرت خویش نداشت؛ بلکه از اداره زندگی دنیوی نیز عاجز می ماند و در مقابل ناملایمات آن از میان می رفت؛ چرا که قوای ادراکی او بی پرتو نور هدایت راه به جایی نداشت. انسان معاصر هم بدون هدایت قرآن جز حیوانیت چیزی نمی فهمید و در مقابل طوفان جاهلیت نو خود را می باخت و در منجلاب خودبینی غرق می شد؛ چنان که در این طوفان سهمگین تنها کسانی نجات یافته اند که سوار کشتی وحی و قرآن گشته، به طناب محکم الهی چنگ زده اند.

5. شب تقدیر امور
در شب قدر امور سال بعد، اعم از تولد، مرگ، ارزاق و غیره مقدر می شوند:
حمران از امام باقر‏علیه‏ السلام در مورد اين آيه كه مي فرمايد: در آن شب هر امر محكمي تقسيم مي شود، پرسش كرد و امام در جوابش فرمود: يُقَدِّرُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ کُلُّ شَیْءٍ یَکُونُ فِي تِلْکَ السَّنَةِ اِلَی مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ خَیْرٍ وَشَرٍّ وَطَاعَةٍ وَمَعْصِیَةٍ وَمَوْلُودٍ وَاَجَلٍ اَوْ رِزْقٍ فَمَا قُدِّرَ فِي تِلْکَ السَّنَةِ وَقُضِیَ فَهُوَ الْمَحْتُومُ وَلِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِیهِ الْمَشِيئَةُ؛(14) در شب قدر هر چه در سال آینده تا شب قدر دیگر از خوبی و بدی و اطاعت و عصیان و زایش و مرگ و رزق اتفاق می افتد، مقدر می شود و هر آنچه در آن سال مقدر و حکم شود، حتمی است و خدای عزّ و جلّ در آن اختیار دارد.

6. نازل شدن تفسير امور بر ولي امر
در این شب فرشتگان از آسمان بر زمین فرو می آیند و احکام سال بعد را بر ولیّ امر ابلاغ می کنند.
امام باقر‏علیه‏ السلام مي فرمايد: اِنَّهُ لَیَنْزِلُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اِلَی وَلِیِّ الْاَمْرِ تَفْسِیرُ الْاُمُورِ سَنَةً سَنَةً یُؤْمَرُ فِیهَا فِی اَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذَا وَکَذَا وَفِی اَمْرِ النَّاسِ بِکَذَا وَکَذَا...؛ (15) در شب قدر تفسیر امور سال به سال بر ولیّ امر نازل می شود و در آن ولی امر مأمور می شود که در کار مربوط به خودش چنین و چنان و در کارهای مربوط به دیگران چنین و چنان کند.

7. زنجیر شدن شیاطین
در شب قدر شیاطین زنجیر می شوند و نمی توانند انسانها را فریب دهند و با ایجاد دیوانگی و مرض و اسباب دیگر فساد در آنها، مانع سعادت آنها شوند.
پيامبر اكرم‏ صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله مي فرمايد: اِنَّ الشَّیْطَانَ لَا يَخْرُجُ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ حَتَّی یُضِیءَ فَجْرُهَا وَلَا یَسْتَطِیعُ فِیهَا عَلَی اَحَدٍ بِخَبَلٍ اَوْ دَاءٍ اَوْ ضَرْبٍ مِنْ ضَرُوبِ الْفَسَادِ وَلَا یَنْفَذُ فِیهِ سَحَرُ سَاحِرٍ؛(16) همانا شیطان در این شب (شب قدر) تا هنگام طلوع سپیده خارج نمی شود و در این شب نمی تواند با دیوانگی و مرض و دیگر اقسام فساد مانع انسانها بشود و جادوی جادودگری در آن اثر نمی کند.
آیه شریفه سَلَامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (17)؛ این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه. هم این مطلب را تأیید می کند.
نکته ای که در اینجا توجه به آن لازم است، اینکه: فریب شیطان جایی معنا دارد که انسان خود در پی گناه نباشد. شیطان کسانی را فریب می دهد که به دنبال اطاعت خدای تعالی هستند. او قسم خورده است که انسانها را از صراط مستقیم برگرداند قَالَ فَبِمَا اَغْوَیْتَنِی لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِيمِ (18)؛ گفت: حال که مرا نومید ساخته ای، من هم ایشان را از راه راست تو منحرف می کنم. و لذا کسی که در صراط مستقیم نیست، در موردش برگرداندن و فریب دادن معنا ندارد. بنابراین، زنجیر شدن شیطان در شب قدر مانع گناه مؤمنینی می شود که در اوقات دیگر در معرض فریب او هستند؛ نه آنهایی که خود در گناه غوطه ورند.

8. شب بخشیده شدن گناهان
در شب قدر گناهان گذشته به بهانه های مختلف آمرزیده می شود.
پيامبر اكرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله فرمود: مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ اِیمَاناً وَاحْتِسَاباً غَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ؛(19) هر کس در شب قدر از روی ایمان و با اخلاص شب زنده داری کند، خدای متعال گناهان گذشته اش را می بخشاید.
امام صادقِ‏ علیه‏ السلام فرمود: اِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْقَدْرِ وَفِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ امْرٍ حَکِیمٍ نَادَی مُنَادٍ تِلْکَ اللَّیْلَةَ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ اِنَّ اللهَ تَعَالَی قَدْ غَفَرَ لِمَنْ اَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ‏علیه‏السلام فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ؛(20) وقتی شب قدر شد، که در آن هر امر محکمی جدا می شود، در آن شب منادی از درون عرش ندا می کند که: همانا خداوند متعال کسی را که در این شب کنار قبر حسین ‏علیه ‏السلام بیاید، بدون شک می بخشد.

آداب شب قدر
پس از شناخت شمه ای از امتیازات شب قدر، باید برای استفاده از این فرصت گرانقدر برنامه ای ریخت؛ چرا که این امر نیازمند دقت و شناخت است و علاوه بر این که باید از لحظه لحظه آن استفاده نمود، در نحوه استفاده از آن نیز دقت کافی لازم است. خصوصیات این شب گرانقدر ما را به نحوه استفاده از آن راهنمایی می کند. با استفاده از این خصوصیات و روایاتی که از اهل بیت ‏علیهم‏ السلام رسیده است و با توجه به توصیه های علمای بزرگ، برنامه های زیر برای شب قدر پیشنهاد می شود:
الف. تفکر
یکی از مهم ترین کارهایی که با انجام آن می توان از شب قدر استفاده کرد، تفکر است و مناسب است که در این شب، وقتی به آن اختصاص داده شود. عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی‏رحمه ‏الله می فرماید:
بعد از تعیین وقت ذکر، وقت مناسبی را که در آن خواب آلود یا سیر یا گرسنه نبوده و موانع دیگری نیز نداشته باشد، باید برای تفکر معین کند. (21)
دین مبین اسلام به تفکر اهمیت زیادی داده است، تا آنجا که در روایتی لحظه ای تفکر بهتر از عبادت و شب زنده داری یک شب و در روایت دیگر بهتر از عبادت یک سال خوانده شده است. به عنوان نمونه:
راوی گوید: از امام صادق‏ علیه ‏السلام در مورد روایتی که مردم از پیامبر اکرم‏ صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله نقل می کنند که لحظه ای تفکر بهتر از عبادت یک شب است، پرسیدم: انسان چگونه تفکر کند؟ فرمود: یَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ اَوْ بِالدَّارِ فَیَقُولُ: اَیْنَ سَاکِنُوکِ؟ اَیْنَ بَانُوکِ؟ مَا بَالُکِ لَا تَتَکَلَّمِینَ؟؛(22) از کنار یک خرابه یا خانه ای عبور کند و بگوید: ساکنینت کجایند؟ بانیانت کجایند؟ چرا حرف نمی زنی؟
در روايت دیگری امام صادق علیه‏ السلام می فرماید:
تَفَکُّرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ [قَالَ اللهُ] اِنَّمَا یَتَذَکَّرُ اُولُوا الْاَلْبَابِ ؛(23) لحظه ای تفکر بهتر از عبادت یک سال است. [خدای متعال فرمود:] فقط انسانهای صاحب مغز متذکر می شوند.

موضوعات تفکر
موضوعات زیادی برای تفکر مفید وجود دارند؛ تفکری که به حرکتی رو به جلو بیانجامد و انسان متفکر را گامی به پیش برد. تفکر در صفات و کمالات الهی و ضعفها و نقصهاي خود، هدف از خلقت هستی و انسان، معاد و مسیر نهایی انسان و ... می تواند انسان را متوجه وظیفه خود کند و او را به هدف خلقت و عبودیت خدای متعال نزدیک کند. در قرآن کریم در آیات متعددی به موضوعات تفکر اشاره شده است که برخی از آنها به قرار زیرند:
1. تفکر در خلقت آسمانها و زمین
خدای متعال در آیات متعددی انسانها را به تفکر در خلقت آسمانها و زمین فرا می‏خواند که از آن جمله است:
إنَّ فِِی خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرضِ وَاختِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِِی الألبَاب الَّذِینَ یَذکُرُونَ اللهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَی جُنُوبِهِم وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرضِ رَبَّنَا مَا خَلَقتَ هَذَا بَاطِلاً سُبحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ .(24) هر آینه در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، خردمندان را عبرتهاست. آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته، یاد می‏کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می‏اندیشند: ای پروردگار ما! این جهان را به بیهوده نیافریده‏ای، تو منزهی، ما را از عذاب آتش بازدار.
بنابر این آیة شریفه، انسانهای صاحب مغز (اولوا الالباب) کسانی هستند که همواره به یاد خدا بوده، در خلقت آسمانها و زمین تفکر می‏کنند و از آن به هدفداری خلقت پی برده و به فکر آخرت خویش افتاده، به رحمت الهی متوسل می‏شوند و از عذاب اخروی به خدا پناه می‏برند.

2. تفکر در خلقت زنبور عسل و ثمرة آن
در یکی از این آیات شریفه، زنبور را ذکر می‏کند و می‏فرماید:
ثُمَّ كُلِي مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُختَلِفٌ ألوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَۀً لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ (25)؛ آن گاه از هر ثمره‏ای بخور و فرمانبردار به راه پروردگارت برو. از شکم او شرابی رنگارنگ بیرون می‏آید که شفای مردم در آن است. و صاحبان اندیشه را در این عبرتی است.
زنبور عسل یکی از مخلوقات عجیب خدای متعال و دارای زندگی اجتماعی هماهنگ و سازمان‏یافته‏ای است که به طور غریزی اداره می‏شود. او با دقت زیاد گلهایی را که مناسب است برای تغذیه انتخاب می‏کند و بنابر این آیه شریفه محصولی را تولید می‏کند که شفای بسیاری از دردها و بیماریهای انسان در آن است. تفکر در این حیوان کوچک و نحوه خلقت و کارهایی که به طور منظم انجام می­دهد، انسان را به عظمت خالق یکتا و هدف از آفرینش این حشره عجیب می‏رساند.

3. تفکر در مرگ
اَللهُ یَتَوَفَّی الأنفُسَ حِینَ مَوتِهَا وَالَّتِِی لَم تَمُت فِی مَنَامِهَا فَیُمسِکُ الَّتِی قَضی عَلَیهَا المَوتَ وَیُرسِلُ الأُخرَی إِلَی أجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ (26)؛ خدا جانها را به هنگام مردنشان می‏گیرد، و نیز جان کسانی را که در خواب خود نمرده‏اند. جانهایی را که حکم مرگ بر آنها رانده شده نگه می‏دارد و دیگران را تا زمانی که معین است باز می‏فرستد. در این عبرتهاست برای آنهایی که می‏اندیشند.
در این آیه شریفه خداوند متعال کیفیت مرگ و جدا شدن روح از بدن را یادآوری کرده و مرگ را مانند خواب معرفی می‏کند که در هر دو، روح از بدن جدا می‏شود، با این تفاوت که در خواب، روح هنگام بیدار شدن به بدن برمی‏گردد؛ ولی در مرگ، روح به بدن برنمی‏گردد. جدایی روح از بدن و بقای آن بعد از فنای جسم نشانگر غیرمادی و مجرد بودن آن است. تفکر در مرگ، انسان را به قدرت و حکمت خدای متعال و همچنین معاد خویش راهنمایی می‏کند؛ لذا خدای متعال در این آیه ما را به تفکر درباره آن فرا می‏‎خواند.

ب. فعالیت علمی
یکی دیگر از برنامه‏هایی که برای استفاده از شب قدر مهم بوده و علمای بزرگ نیز بر آن تأکید کرده‏اند، مذاکره و فعالیت علمی اعم از: تعلیم، تعلم، نوشتن، مطالعه و مباحثه در آن است و چه نیکوست که در آن شب ساعتی به این امر اختصاص داده شود.
شیخ صدوق‏ رحمه‏ الله می‏فرماید:
هر کس این دو شب (شبهای بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان) را با مذاکره علمی شب زنده‏داری کند، بهتر است. (27)
دانشمندان اسلامی خود نیز به این امر ملتزم بوده‏اند. به عنوان مثال علامه طباطبایی‏ رحمه‏ الله در پایان تفسیر شریف المیزان می‏نویسد:
کتاب تمام شد و حمد مخصوص خداست و فراغ از تألیف آن در شب مبارک قدر بیست و سوم ماه رمضان سال هزار و سیصد و نود و دو هجری اتفاق افتاد. (28)
و صاحب جواهر ‏رحمه‏ الله نیز در آخر کتاب دیات جواهر الکلام می­نویسد:
کتاب جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان سال هزار و دویست و پنجاه و چهار هجری تمام شد؛ شب قدری که تقدیر خدای متعال بر آن بود که بر ما تفضل کند که آن کتاب را تمام کنیم. (29)

اهمیت علم‏آموزی
اسلام به تعلیم و تعلم اهمیت زیادی داده است، تا آنجایی که آن را بالاترین عبادت می‏خواند. روایتهای زیر گویای این مطلب هستند:
عَن أبِی ذَرٍّ قَالَ النَّبِیُّ‏ صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله: الجُلُوسُ سَاعَةً عِندَ مُذَاکَرَةِ العِلمِ أحَبُّ إلَی اللهِ مِن قِیَامِ ألفِ لَیلَۀٍ یُصَلَّی فِی کُلِّ لَیلَةٍ ألفُ رَکعَةٍ وَالجُلُوسُ سَاعَةً عِندَ مُذَاکَرَةٍ العِلمِ أحَبُّ إلَی اللهِ مِن ألفِ غَزوَةٍ وَقِرَاءَةِ القُرآنِ کُلِّهِ. قَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! مُذَاکَرَةُ العِلمِ سَاعَةً خَیرٌ مِن قِرَاءَةِ القُرآنِ کُلِّهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ‏ صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله: یَا اَبَا ذَرٍّ! الجُلُوسُ سَاعَةً عِندَ مُذَاکَرَةِ العِلمِ أحَبُّ إلَی اللهِ تَعَالَی مِن قِرَاءَةِ القُرآنِ کُلِّهِ اثنَا عَشَرَ ألفَ مَرَّةٍ عَلَیکُم بِمُذَاکَرَةِ العِلمِ فإنَّ بِالْعِلْمِ تَعرِفُونَ الْحَلاَلَ مِنَ الْحَرَامِ یَا بَا ذَرٍّ! الجُلُوسُ سَاعَةً عِندَ مُذَاکَرَةِ الْعِلْمِ خَیرٌ لَکَ مِن عِبَادَةِ سَنَةٍ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَقِیَامٍ لَیْلُهَا؛(30)
از جناب ابوذر‏رضی‏ الله‏ عنه روایت شده است که گفت: پیامبر اکرم ‏صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود: ساعتی اندک در جلسه گفتگوی علمی نشستن نزد خدای متعال از شب زنده‏داری هزار شب که در هر یک از آنها هزار رکعت نماز خوانده شود، دوست‏ داشتنی ‏تر است و ساعتی اندک در جلسه گفتگوی علمی نشستن نزد خدای متعال از هزار غزوه(31) و قرائت همه قرآن دوست­ داشتنی‏ تر است. ابوذر عرض کرد: ای پیامبر خدا! ساعتی گفتگوی علمی بهتر از قرائت کلّ قرآن است؟ پیامبر اکرم‏ صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود: ای ابوذر! ساعتی در مجلس علمی نشستن نزد خدای متعال از دوازده هزار مرتبه قرائت همه قرآن دوست‏ داشتنی‏ تر است. بر شما باد گفتگوی علمی؛ چون با علم است که حلال را از حرام تشخیص می‏ دهید. ای ابوذر! ساعتی در جلسه علمی نشستن برای تو بهتر از عبادت یک سالی است که روزهایش را روزه و شبهایش را در حال نماز باشی.
و در روایتی پیامبر اکرم ‏صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله می‏فرماید:
مَن زَارَ عَالِماً فَکَأنَّمَا زَارَنِی وَمَن صَافَحَ عَالِماً فَکَأنَّمَا صَافَحَنِی وَمَن جَالَسَ عَالِماً فَکَأنَّمَا جَالَسَنِی وَمَن جَالَسَنِی فِی الدُّنیَا أجلِسُهُ مَعِی یَومَ القِیَامَةِ فَإذَا جَاءَ المَوتُ یَطلُبُ صَاحِبَ العِلمِ وَهَوَ یَطلُبُ العِلمَ مَاتَ شَهِیداً وَمَن أرَادَ رِضَائِی فَلیُکرِم صَدِیقِی. قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ مَن صَدِیقُکَ؟ قَالَ: صَدِیقِی طَالِبُ العِلمِ وَهُوَ أحَبُّ إلَیَّ مِنَ المَلاَئِکَةِ وَمَن أکرَمَهُ فَقَد أکرَمَنِی وَمَن أکرَمَنِی فَقَد أکرَمَ اللهَ وَمَن أکرَمَ اللهَ فَلَهُ الجَنَّةُ فَإنَّهُ لَیسَ شَیءٌ أحَبَّ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِن هَذَا العِلمِ وَمَذَاکِرَةُ العِلمِ سَاعَةً أحَبُّ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِن عِبَادَةِ عَشَرَةِ ألفِ سَنَةٍ وَطُوبَی لِطَالِبِ العِلمِ یَومَ القِیَامَةِ؛(32) هر که عالمی را زیارت کند، گو این که مرا زیارت نموده است و هر که با عالمی دست دهد، گویا با من دست داده است و هر که با عالمی همنشین شود، گو این که با من همنشین شده و هر که با من همنشین شود، روز قیامت او را به همراه خود می ‏نشانم. وقتی مرگ سراغ صاحب علمی بیاید، در حالی که به دنبال علم است، به عنوان شهید می‏ میرد و هر که خشنودی مرا بخواهد، باید دوست مرا عزیز بدارد. گفتند: ای پیامبر خدا! دوست تو کیست؟ فرمود: دوست من طالب علم است و او برای من از فرشتگان دوست‏ داشتنی ‏تر است و هر که به او احترام گذارد، به من احترام نهاده و هر که به من احترام گذارد، به خدا احترام نهاده است و هر که به خدا احترام گذارد، بهشت از آن اوست؛ چون چیزی برای خدا دوست ‏داشتنی‏ تر از این علم نیست و ساعتی گفتگوی علمی نزد خدای عزَّ وجلَّ از عبادت ده هزار سال دوست‏داشتنی‏تر است و خوشا به حال طالب علم در روز قیامت.

ج. برنامه‏ ریزی
سومین برنامه در شب قدر که توجه به آن بسیار ضروری است، برنامه ریزی برای سال آینده و ریختن طرحی برای استفاده از سرمایه‏ های موجود در وجود خویش و سرمایه‏ هایی که در چنین شبی نازل می ‏شوند، است. خدای متعال برای انسان از بدو خلقتش سرمایه‏ هایی قرار داده است که نیاز به رشد و باروری دارند و بدون آن، این سرمایه‏ ها به جای سودآوری تبدیل به زیان می‏ شوند. برای این منظور طرح و برنامه لازم است؛ طرحی که انسان را به سرمنزل مقصود برساند و برنامه‏ ای که این طرح را عملی کند. خدای متعال انسان را به همراه فطریاتی خلق کرده است که بالقوه‏اند و برای استفاده باید به فعلیت برسند و این کار به طرح و برنامه نیاز دارد. از طرف دیگر، هر سال در شب قدر براساس کارهای گذشته سرمایة یک ساله‏ای به انسان می‏ دهند (تقدیر) که برای استفاده از آن به برنامه‏ای یکساله نیاز دارد.
استاد علی صفایی‏ رحمه‏ الله در این رابطه می ‏فرماید: و در این شب تو باید برای این سرمایه و امکانات، طرح بریزی و برنامه بگذاری؛ چون هر نوع حرکتی که همراه طرح نباشد، گرفتار خرابکاری و کُندکاری و دوباره‏کاری خواهد شد و از دست خواهد رفت. (33)
ناگفته نماند که طرح و برنامه­ ریزی نیاز به تفکر و گاهی آموزش و یادگیری برخی مسائل در این زمینه دارد و به همین جهت ما می‏توانیم در این شب با اجرای این برنامه دو برنامة دیگر تفکر و علم‏آموزی را نیز اجرا کنیم.

د. انس با قرآن
یکی دیگر از کارهایی که لازم است در شب قدر از آن بهره‏مند شویم، انس با قرآن کریم و قرائت آیات آن و تأمل در آنهاست؛ چرا که ماه رمضان بهار قرآن است و ثواب تلاوت آیه‏ای از آن در این ماه برابر با ثواب ختم قرآن در اوقات دیگر می‏باشد. چنان‏که پیامبر اکرم‏ صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله در ضمن خطبة شعبانیه می‏فرماید:
... وَمَن تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ القُرآنِ کَانَ لَهُ مِثلُ أجرِ مَن خَتَمَ القُرآنَ فِی غَیرِهِ [مِنَ] الشُّهُورِ...؛ (34) و هر که در آن آیه‏ ا ی از قرآن را بخواند، مثل پاداش کسی را خواهد داشت که در غیر این ماه قرآن را ختم کند.
نکته ‏ای که در قرائت قرآن توجه به آن لازم است، آنچنان که ائمه‏ علیهم ‏السلام بر آن تأکید کرده‏اند، تدبر در آیات الهی به هنگام قرائت آن می‏باشد. امیرمؤمنان علی‏ علیه‏ السلام در ضمن روایتی می‏فرماید: ألاَ لاَ خَیرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ؛(35) آگاه باشید که در قرائتی که در آن تدبّر نباشد، فایده‏ ای وجود ندارد.
امام صادق‏ علیه‏ السلام در ضمن دعایی که هنگام آغاز قرائت قرآن کریم می ­خواند، می‏ فرمود:
وَلاَ تَجعَل قِرَاءَتِی قِرَاءَةً لاَ تَدَبُّرَ فِیهَا بَلِ اجعَلنِی أتَدَبَّرُ آیَاتِهِ وَأحکَامَهُ آخِذاً بِشَرَائِعِ دِینِکَ وَلاَ تَجعَل نَظَرِی فِیهِ غَفلَةً وَلاَ قِرَاءَتِی هَذرَمَةً؛(36) [خدایا!] قرائت قرآن مرا قرائتی که در آن تدبر نباشد قرار نده؛ بلکه مرا در حالی قرار ده که در آیات و احکام قرآن تدبر کنم و به دستورات دین تو عمل نمایم و نگاه مرا در قرآن غفلت، و قرائت مرا تندخوانی قرار نده.
با توجه به این نکته مهم، در ضمن قرائت قرآن می‏ توانیم دو برنامة دیگر؛ یعنی تفکر و علم ‏آموزی را نیز اجرا کنیم؛ که هم در آیات قرآن تفکر کنیم و هم جاهایی را که نیاز به یادگیری است، از علما استفاده نماییم.

هـ . راز و نیاز
شب قدر شب وصال یار است. شبی که دلدار، در به روی دلدادگان باز کرده و اغیار را از اطراف آن رانده است. آری، شبی است که رهرو، ره صد ساله می‏رود: لَيْلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ. (37)
شب سلامت است: سَلاَمٌ هِیَ حَتَی مَطلَعِ الفَجر (38) و شیطان از جلوی راه ره‏پویان برداشته می‏ شود.
و چه خوش است صحبت بی پرده با یار در لحظات شیرین دیدار. گفتن زیباییهای یار به این دیدار، صفا و شکر تفقدهایش به آن طراوت می دهد و یادآوری زشتیهای خود و درخواست بخشش و توبه به دل جلا می بخشد.
و چه زیباست راز و نیاز با پروردگار بی نیاز و عرضه ظرف بزرگ تر برای دریافت عطایای بیش تر.
ناگفته نماند که دعاهای مخصوص این شب در کتب ادعیه آورده شده است که از جمله آنها کتاب شریف مفاتیح الجنان محدث بزرگ، شیخ عباس قمی‏ رحمه‏ الله است که به فضل خدا در اختیار همگان می باشد.

و. توسل به اهل بیت ‏علیهم ‏السلام
همانگونه که روایات زیادی بیانگر آن هستند، شب قدر، شب ولایت است و اهل بیت‏ علیهم‏ السلام صاحبان حقیقی این شب هستند. در این شب اوامر الهی در مورد انسانها بر ایشان نازل می شود تا آنها را در طول سال اجرا کنند؛ چنانکه امام صادق‏ علیه‏ السلام می فرماید:
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ عَلَی اِمَامِ الزَّمَانِ مَعَ رُوحِ الْقُدُسِ وَقَوْلُهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَی: تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِاِذْنِ رَبِّهِمْ وَ یَدْفَعُونَ مَا کَتَبُوهُ اِلَی الْاِمَامِ وَیُلْقِي اللهُ ذَلِکَ اِلَی رَسُولِ اللهِ ‏صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ثُمَّ اِلَی اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ‏علیه‏السلام ثُمَّ اِلَی الْاَئِمَّةِ ‏علیهم‏السلام وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ حَتَّی یُلْقُوهُ اِلَی الْاِمَامِ...؛ (39) فرشتگان به همراه روح القدس بر امام زمان نازل می شوند و سخن خداوند تبارک و تعالی تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِاِذْنِ رَبِّهِمْ [همین معنا را بیان می کند] و آنچه را که نوشته اند، به امام تحویل می دهند و خداوند تعالی آن را به پیامبر‏صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله سپس به امیر المؤمنین‏ علیه ‏السلام سپس به ائمه‏ علیهم‏ السلام یکی بعد از دیگری القا می کند تا آنها به امام [زمان] تحویل دهند.
پس همان‏گونه که عارف کامل میرزا جواد ملکی تبریزی‏ رحمه ‏الله می فرماید،(40) لازم است در این شب بر ایشان توسل کنیم و آنها را شفیع خود قرار دهیم.

ز. اعمال صالح دیگر
از برنامه های ديگري که نباید در شب قدر از آن غفلت نمود، انجام کارهای خیر و احسان به دیگران است. برنامه های فوق، فکری و یا زبانی هستند؛ ولی کارهای خیری وجود دارد که عملی و به اصطلاح جوارحی هستند. این گونه اعمال نوعاً در شب قدر مورد غفلت بوده، توجه غالب به سوی برنامه های احیا و برگزاری ادعیه و توسلات است؛ در حالی که چنین شبی بهترین موقعیت برای انجام این اعمال است. صلة ارحام، عیادت از بیماران، صدقه دادن و... از جمله اعمالی هستند که در این شب سفارش شده اند. در ضمن روایتی که سید بن طاووس رحمه‏ الله در کتاب اقبال از کتاب کنز الیواقیت تألیف ابو الفضل بن محمد هروی، نقل کرده، آمده است:
پيامبر اكرم‏ صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود: حضرت موسي‏ علیه‏ السلام ... گفت: اِلَهِی ! اُرِيدُ رَحْمَتَکَ. قَالَ: رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ. قَالَ: اِلَهِی! اُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَي الصِّرَاطِ. قَالَ: ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ؛(41) خدایا! رحمتت را می خواهم. خدای تعالی فرمود: رحمت من شامل کسی می شود که در شب قدر به مساکین رحم کند. عرضه داشت: خدایا! می خواهم از صراط عبور کنم. فرمود: عبور از صراط از آن کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد.




برچسب ها :

 

 

قرآن در زندگي بشري در ابعاد مختلف فردي، اجتماعي و حتي بين المللي، قابل دقت و بررسي است كه به طور مختصر به بعضي از آنها اشاره مي شود:
يك: انسان نيازمند ارتباط مستقيم با آفريننده و هستي بخش خود است. اين ارتباط اگر چه از طريق مناجات و رازگويي دروني و قلبي انجام مي گيرد؛ اما دسترسي به كلمات خود خداوند، بسيار لذت بخش و اطمينان آور است. چنان كه اقبال لاهوري گفته است: «اگر مي خواهي خدا با تو سخن بگويد، قرآن بخوان».
اين ويژگي به طور كامل، تنها براي قرآن مجيد باقي مانده است و هيچ كتاب آسماني ديگر، چنين جايگاهي ندارد.

نقش قرآن در زندگي بشري در ابعاد مختلف فردي، اجتماعي و حتي بين المللي، قابل دقت و بررسي است كه به طور مختصر به بعضي از آنها اشاره مي شود:
يك: انسان نيازمند ارتباط مستقيم با آفريننده و هستي بخش خود است. اين ارتباط اگر چه از طريق مناجات و رازگويي دروني و قلبي انجام مي گيرد؛ اما دسترسي به كلمات خود خداوند، بسيار لذت بخش و اطمينان آور است. چنان كه اقبال لاهوري گفته است: «اگر مي خواهي خدا با تو سخن بگويد، قرآن بخوان».
اين ويژگي به طور كامل، تنها براي قرآن مجيد باقي مانده است و هيچ كتاب آسماني ديگر، چنين جايگاهي ندارد.
دو: انسان در تكاپو و جست و جوي آگاهي هاي صحيح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربيات بشري و تلاش هاي علمي، به بسياري از آگاهي ها مي توان دست يافت؛ اما براي اطمينان به درستي يافته هاي خود و آگاهي به آنچه براي او دست نايافتني است، نياز به يك منبع اصيل و غني بسيار محسوس است؛ چنان كه از زبان امام راحل(ره) گفته شده است: «اگر قرآن نبود، درهاي معرفت بر ما بسته بود».
قرآن مجيد در اين باره جايگاه ممتازي دارد. تعريفي كه قرآن از انسان دارد «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»؛ بقره (2)، آيه 30. و تعريفي كه قرآن از خداوند ارائه كرده است: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ»؛ شوري (43)، آيه 11.، همراه با بيان صفات جمال و جلال و تعريفي كه از نظام هستي و حيات و شعور همگاني موجودات ارائه داده «وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»؛ رعد (13)، آيه 13. و بياني كه از پيوستگي و هماهنگي منظم همه كرات و افلاك و زمين و آسمان دارد «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها...»؛ شمس (91)، آيه 4 - 1.
و... نيازمندي همه جامعه بشري و پويندگان راه حق و حقيقت را به اين كتاب آسماني ضروري و آشكار ساخته است؛ زيرا بعضي از دانش ها به جز از طريق قرآن، براي بشر دست يافتني نيست: «وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ بقره (2)، آيه 151.
«و آنچه را نمي دانستيد به شما ياد مي دهد...».
از جمله آگاهي هايي كه جز از طريق قرآن راهي براي دريافت آن نيست، آگاهي درباره جهان پس از مرگ و جزئيات جهان آخرت است؛ زيرا هيچ كدام از افراد بشر، تجربه تكرار و رفت و آمد آن را ندارند و درك بشري، هيچ گونه سابقه ذهني از آن ندارد. در حالي كه در سوره «واقعه»، «صافات»، «مرسلات» و... صحنه قيامت به تصوير كشيده شده است.
سه : نقش برجسته ديگر قرآن اين است كه از سابقه تاريخ بشر، خبرهاي درست و مطابق واقع را نقل كرده و سرگذشت پيامبران و محتواي پيام آنان را - بدون هرگونه تحريف و دسيسه بشري به انسان ها رسانده است. ازاين رو قرآن حتي بر پيروان تورات و انجيل، منّت شايان توجهي دارد كه چهره پيامبران بني اسرائيل را به درستي معرفي كرده و حضرت موسي، عيسي، زكريا و... را آن گونه كه بوده اند - به دور از هر گونه تهمت و توهيني شناسانده و دست تحريف گران و دسيسه گران را نقش بر آب ساخته است. قرآن مجيد در اين باره مي فرمايد: «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ»؛ مائده (5)، آيه 116.؛ «اي عيسي پسر مريم! آيا تو گفتي به مردم كه من و مادرم را همچون دو خدا به جاي خداوند بپرستيد؟! گفت: منزهي تو! مرا نشايد كه چيزي را كه حق نيست بگويم».
چهار: نقش برجسته ديگر قرآن براي جامعه بشري، اين است كه ظرفيت جهان شمولي دارد و پيام هاي آن براي تمام مصلحان جهان و حافظان حقوق بشر، قابل اعتنا و كاربردي است. تكيه بر نقاط مشترك پيروان اديان آسماني و پايبندي به اصول انساني (مانند عدالت گستري، امانت داري و...)، تلاش براي ريشه كني هرگونه ناهنجاري، ناپاكي و اختلاف و مخالفت با حق و درستي و... همگي شاخص هايي است كه ظرفيت جهان شمولي قرآن را به نمايش گذاشته است. آيات نوراني قرآن، تمامي اصلاحگران و حق گرايان را به سوي محور وحدت و پاكي، به دور از هر گونه تعصب و خودخواهي، دعوت كرده است: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلي كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛ آل عمران (3)، آيه 64. «بگو: اي اهل كتاب! بياييد بر سر سخني كه ميان ما و شما يكسان است، بايستيم كه: جز خدا را نپرستيم و چيزي را شريك او نگردانيم و برخي از ما بعضي ديگر را به جاي خدا به پروردگاري نگيرد»
بي ترديد گستردگي دانش بشر، تحولات شايان توجهي داشته و شكوفا سازي طبيعت و سلطه بر آن، به دست قدرت علمي و اطلاعاتي انسان و تجربه هاي بشري، تا حدود زيادي تأمين شده است. قرآن خود اين تحول آفريني را در گستره ظرفيت هاي انسان دانسته است: «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها»؛ هود (11)، آيه 61.؛ «خداوند شما را در زمين ايجاب كرد و وظيفه شكوفايي و آباداني و استخراج ظرفيت هاي زمين را به شما واگذار كرد».رسالت دين و قرآن، «شكوفايي متوازن، متعادل و هماهنگ انسان» است. بر اين اساس بايد انسان را شناخت و آغاز و انجام او را دانست. بايد جايگاه انسان را در كل هستي به درستي تعريف كرد و رابطه او با خدا، خود، جامعه و طبيعت را تنظيم نمود.
رسالت علم ساخت جهان و رسالت قرآن، رشد ايمان و جهت دهي به حركت انسان است و با توجه به اسارت علم در دست برخي از انسان هاي آلوده به قدرت و ثروت و فزون خواه، ضرورت پايبندي به كتاب آسماني به دور از تحريف و يك مكتب الهي آشكار شده است.




برچسب ها :

انسانها در روز قیامت چگونه محشور می شوند؟

رسول خدا (ص) فرمودند:

همه مردم (غیر اهل تقوا) در روز قیـامـت، بـرهــنه مـحشور می شوند
و خدای تعالی ده گروه از امت من را در روز قیامت از صفوف مسلمانان
جدا می کند و قیافه هایشان را تغییر می دهند. 

این ده گروه عبارتند از:

1) سخن چینان، که به شکل میمون در می آیند.

2) حرام خواران، که به شکل خوک در می آیند.

3) ربا خواران، وارونه وارد محشر میشوند.

4) حاکمان جور، کور به عرصه محشر می آیند.

5) افراد خودخواه و خود پسند، گنگ و کر محشور میشوند.

6) عالمان بی عمل، زبانشان را می جوند و چرک از دهانشان بیرون 
می آید.

7) آزار دهندگان همسایه، با دست و پای بریده وارد میشوند.

8) آنهایی که دوبـهـم زنـی کـرده انـد، به شاخـه ای از آتـش آویـزان 
می شوند.

9) شهوت پیشگان و کسانی که خمس و زکات خود را نمی پردازند، 
با بویی بدتر از مردار وارد محشر میشوند.

10) تکبر کنندگان، لباسهای آتشین بر آنها می پوشانند.

مجمع البیان ج 10 ص 642


کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است




برچسب ها :

خوشبختی نامه ای نیست که یک روز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آنرا به دستهای منتظر تو بسپارد.
خوشبختی، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر...
به همین سادگی،
به خدا به همین سادگی؛
اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر...
خوشبختی را در چنان هاله ای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده در شناختنش شویم...
خوشبختی همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است

 

*********

 

كودكی
از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت
خدا گفت ان را در خواسته هایت جستجو کن
و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد
گفت اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم
خداوند به او داد
گفت اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم
خداوند به او داد
اگر ..... اگر ....... و اگر........
اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود
از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم
خداوند گفت باز هم بخواه
گفت چه بخواهم هر انچه را که هست دارم
گفت بخواه که دوست بداری
بخواه که دیگران را کمک کنی
بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی
و او دوست داشت و کمک کرد
و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند
و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد
رو به آسمان کرد و گفت خدایا خوشبختی اینجاست
در نگاه و لبخند دیگران




برچسب ها :

حاج آقا قرائتی تعریف میکرد: در ستاد نماز، گفتیم آقا زاده ها و دختر خانم ها، شیرین ترین نمازی که خواندید برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت. همه بُهتمان زد. دختر یازده ساله، ما ریش سفیدها را به تواضع و کُرنش واداشت. نوشته بود:

ستاده اقامه نماز، شیرین ترین نمازی که خواندم این است:

در اتوبوس داشتم میرفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب میکند. یادم آمد نماز نخواندم. به بابا گفتم نماز نخواندم. گفت خب باید بخوانی. اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان. گفتم برویم به راننده بگوییم نگه دار. گفت راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمیدارد. گفتم التماسش میکنم. گفت نگه نمیدارد. گفتم تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمیدارد. بشین. حالا بعداً قضا میکنی.

دیدم خورشید غروب نکرده. گفتم بابا خواهش میکنم. پدر عصبانی شد. گفتم پدر اجازه بده امروز من تصمیم بگیرم. زیپ ساک را باز کردم و یک شیشه آب در آوردم . زیر صندلی اتوبوس یک سطل کوچک بود آن را بیرون آوردم. وسط اتوبوس وضو گرفتم. شاگرد شوفر نگاه کرد و دید که نشسته او و وسط اتوبوس وضو میگیرم. پرسید دختر چه میکنی؟ گفتم آقا وضو میگیرم ولی سعی میکنم آب کف اتوبوس نریزد.بعدش هم میخواهم روی صندلی نشسته نماز بخوانم.

شاگرد شوفر کمی نگاه کرد و بعد به راننده گفت عباس آقا ببین این دختر بچه داره وضو میگیره.راننده هم در آینه دختر را دید. مهر دختر در دل راننده نشست. راننده گفت دختر عزیزم می خواهی نماز بخوانی؟ صبر کن می ایستم. ماشین را کشید پایین جاده. گفت نمازت را بخوان دخترم، آفرین.

وقتی اتوبوس ایستاد پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. مسافرها نگاه کردند. یکی گفت من هم نخوانده ام. دیگری گفت من هم. شخص دیگری گفت ببینید چه دختر با همتی. چه غیرتی، چه اراده ای. آفرین. همین دختر روز قیامت حجت است. خواهند گفت این دختر اراده کرد ماشین ایستاد.

یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند ایستادند به نماز. دختر گفت یک مرتبه دیدم پشت سرم عده ای دارند نماز می خوانند. شیرین ترین نماز من این بود.

+ کسانی که برای خدا حرکت کنند، مهرش را در دلها می گذاریم به شرطی که اخلاص داشته باشد. نخواسته باشد خودنمایی کند. مودتش را در دلها می گذاریم. سوره مریم آیه 96




برچسب ها :

هیچوقت نگو به من چه. چون...

اگر در بی عدالتی ها، بی طرف هستید،

بدانید که طرف ستمگر را گرفته اید..!!




برچسب ها :

تکان میخوری بگو یا صاحب الزمان،

 

می نشینی بگو یا صاحب الزمان،

 

برمیخیزی بگو یا صاحب الزمان،

 

صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و

بگو آقا جان دستم به دامانت خودت یاری ام کن،

 

شب که میخواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو"السلام علیک یا صاحب الزمان"بعد بخواب.

 

شب و روزت را به یاد محبوب سر کن که اگر اینطور شد,شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی

ندارد،دیگر نمیتوانی گناه کنی،دیگر تمام وقت بیمه امام زمانی...

 

و خود امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: که در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت

قدم می مانند که با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشن.

 

آيت الله بهجت




برچسب ها :




برچسب ها :

 
شب های قدر اوج معنویت رمضان است، شب هایی است که زندگی مومن در آن سراسر رنگ خدا می گیرد، پهنه ای است که ورزه دار، بر آن می ایستد و بر همه ما سوای حق پشت می کند و در خلوت پر راز شب با عبودیت محض در پیشگاه خدا همه چیز و حتی خود را به فراموشی می سپارد، از هر چه زمینی است می برد و با آسمان پیوند می خورد مجرد می شود و به عبادت خدای یکتا می ایستد پرده اسباب و قوانین و نوامیس جهان به یکسو می رود و مومن تنها خدا را می بیند که کارگزار همه هستی است و با گوش جان کلام خدا را می شنود و با دل در می یابد که کائنات چون گویی با چوگان امر الهی متحرکند و این امر او و راداه اوست که سیطره خویش بر همه چیز گسترده است.
 
قدر میعاد انسان با خداست، شب رنگ باختن جسم و حکومت روح است، شب حقارت ماده و عظمت معناست، شب تجلی معنویت دین و آسمانی شدن زمین است، شب همگامی سراسر وجود مومن با ژرفای فطرت الهی ائست.
 
شب همسایگی انسان با فرشتگان است.
 
شب فراموشی خود و استغراق در خداست.
 
شب باران مهر و رحمت حق بر روزه داران خداجوست.
 
شب تقدیر الهی است. آری شب قدر از هزار ماه بهتر است.
 
در شب های قدر هم چنانکه پیشوایان ما فرموده اند با خدای جهان به راز و نیاز و دعا و نیایش بپردازیم. سراسر شب باید بیدار ماند و در نماز و عبادت کوشید و نیازها را به پیشگاه خداوند عرضه داشت و مهر و رحمت وآمرزش را از او خواست.
 
در این شب پس از گذشتن نیمی از ایام روزه و لیالی ماه مبارک رمضان، بنده از قابلیتها و شایستگی های مطلوبی برخوردار شده که اگر خواسته هایش را با خالق خودش در میان بگذارد هیچ بُعدی ندارد که به آن درخواست هایش می رسد.
 
امام باقر علیه السلام فرمود: هر کسی شب قدر را احیاء بگیرد گناهش آمرزیده می شود اگر چه گناهانش به تعداد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و پیمانه های دریا باشد.(بحارالانوار، ج95، ص168)
 
امام صادق علیه السلام بیماری سختی گرفت وقتی شب 23 شد به غلامانش دستور داد که او را به مسجد ببرند غلامان حضرت چنین کردند و حضرت تا صبح در آن شب در مسجد ماند. (همان، ص 169)
 
برای احیا شب قدر و اهمیت دادن به دعا و راز و نیاز با معبود در این سه شب، امام باقر علیه السلام می فرماید: هر کسی شب 23 ماه رمضان را احیاء بگیرد و صد رکعت نماز در آن شب بخواند [به این برکات نائل می شود]:
 
·      توسعه اقتصادی
 
·      از غرق شدن نابود شدن زیر دیوارها و تصادفات و سرقت و از شرّ درندگان او را پناه می دهیم.
 
·      ترس از سوال منکر و نکیر در عالم قبر از او برداشته می شود و در حالی از قبرش بیرون می آید و سوی محشر می رود که اطراف او را نور احاطه کرده باشد.
 
·      در آن روز، نامه اعمالشان به دست راستشان می دهند.
 
·      آزادی از جهنم برایش نوشته می شود.
 
·      عبور از صراط و امنیت از عذاب جهنم برایش ثبت می شود.
 
·      بدون حساب وارد بهشت می شود.
 
·      در کنار پیامبران و راستگویان و شهدا و درستکاران قرار می گیرد و اینان خوب رفیقی برایش هستند. (همان، ص168)
 
 پس شب قدر از فرصت های بسیار ارزنده و مغتنم است و باید ما این شب را برای تفکر  در اوضاع اسلامی و توجه بیشتر به تعالیم قرآن مجید غنیمت بدانیم و به مقدار ارتباط خود با قرآن و احکام قرآن کاملا رسیدگی کنیم.
 
باید از لیالی متبرکه احیاء، که در فضیلت آن و شب زنده داری و عبادت در آن، در کتب دعا و حدیث اخبار بسیار وارد شده استفاده کنیم.
 
قرآن شب قدر را «لیله مبارکه» خوانده و در شأن آن یک سوره نازل شده و شرافتش از هزار ماه بیشتر است. شب قدر شب نزول فرشتگان بر زمین و شب نور و سعادت و قرب به خدا و سلام و رحمت است.
 
لذا برخی از مفسرین می گویند:
 
شب قدر، به این جهت قدر نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال، در آن شب تعیین می شود در آن شب، مقدرات یک سال انسانها تعیین می گردد و ارزاق و سرآمد عمرها و امور دیگر در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین می شود. (تفسیر نمونه، ج27، ص187)
 
مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: ظاهر آن است که مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیری است. خداوند در آن شب حوادث یک سال را مقدر می کند از قبیل حیات، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت. (المیزان، ج20، ص 379)
 
هر چند در تعیین شب قدر اختلاف است ولی قول معتمد و محقق که از روایات معتبره گرفته شده این است که از شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان، بیرون نیست.
 
به هر حال اگر شب قدر معلوم نشود نهان بودن آن متضمن حکمت و مصلحتی است و ممکن است آن مصلحت این باشد که مسلمانان تمام شب های این ماه را یا لا اقل این سه شب را در عبادت و پرستش خدای تعالی و تلاوت قرآن و... اهتمام نمایند و در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم در توبه و استغفار و اصلاح و دعا و تلاوت جهد و جدّ بلیغ نمایند و تا صبح بیدار باشد.
 
حق؛ شب قدر است در شب ها نهان
تا کند جان، هر شبی را امتحان




برچسب ها :

انسان در تمام عمر براي سه چيز ويژه سعي ميکند:
1.اسمم بلند باشد...!
2.لباسم خوب باشد...!
3خانه ام قشنگ باشد...!
ولي هنگام وفات هر سه چيز تغيرميکند:
1.اسم؟مرحوم...!
2.لباس؟کفن...!
3.خانه؟قبرستان...!
اي انسان تو به چه غرور ميکني؟
يا أيها الإنسان ما غرک بربک الکريم؟




برچسب ها :

رژیم که فقط رژیم غذایی نیست

رژیم دوری از افکار منفی بگیر

رژیم دوری ار ادمای منفی بگیر

یک ماه رعایت کنی سه کیلو از بیماریهات کم میشود




برچسب ها :

جاده ی موفقیت سر راست نیست

پیچی وجود دارد به نام شکست

دور برگردانی به نام سردرگمی

سرعت گیر هایی به نام دوستان

چراغ قرمز هایی به نام دشمنان

چراغ احتیاط هایی به نام خانواده

تایر های پنچری خواهید داشت به نام شغل

اما اگر یدکی به نام عزم داشته باشید

موتوری به نام استقامت

و راننده ای به نام خدا

به جایی خواهید رسید که موفقیت نام دارد.




برچسب ها :

نفس پرور، هنروری نیاید و بی هنر، سروری را نشاید. سعدی

دنیا نیرزد به آنکه پریشان کنی دلی. سعدی

 

همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال. سعدی

 

مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید. سعدی

 

دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند. سعدی

دل دوستان آزردن،مراد دشمنان برآوردن است. سعدی

 

شیطان با مخلصان برنمی آید و سلطان با مفلسان. سعدی

 

رأی بی قوت، مکر و فسون است و قوّت بی رأی، جهل و جنون. سعدی

 

قدر عافیت کسی داند، که به مصیبتی گرفتار آید. سعدی

 

ملوک از بهر پاس رعیّتند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک. سعدی

هر که با داناتر از خود بحث کند تا بداند که داناست،بدانند که نادان است. سعدی

 

مال از بهر آسایش عمر است، نه عمر از بهر گرد کردن مال. سعدی

 

خشم بیش از حد گرفتن، وحشت آرد و لطف بی دقت، هیبت ببرد. سعدی

 

برادر که در بند خویش است، نه برادر و نه خویش است. سعدی

 

هر کس را که زَر در ترازوست ، زور در بازوست. سعدی

هر که در زندگی، نانش نخورند، چون بمیرد، نامش نبرند. سعدی




برچسب ها :

در شگفتم که سلام آغاز هر دیداری است ولی در نماز ، پایان است.




برچسب ها :

انسان هرچند هم که عبادتش بسیار باشد، نباید مغرور گشته و خیال کند که به کمال نهایی خویش راه یافته است، بلکه باید بداند که انسان تا زنده است، هدف تیر شیطان و نفس اماره است و درهرحال باید خود را ضعیف و محتاج به مدد و کمک حضرت حق ببیند.




برچسب ها :

[علامه مجلسی] در بحار، ج 69 ص 383 ، حدیثى از امالى نقل کرده است. حدیث طولانى است:
عن عبدالعظیم الحسنى عن ابى الحسن الثالث علیه السلام قال: لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ علی‏ نبیناوآله ‏وعلیه‏ السلام قَالَ مُوسَی إِلَهِی مَا جَزَاءُ مَنْ شَهِدَ أَنِّی رَسُولُکَ وَ أَنَّکَ کَلَّمْتَنِی قَالَ یَا مُوسَی تَأْتِیهِ مَلَائِکَتِی فَتُبَشِّرُهُ بِجَنَّتِی
اعتقاد حق
 
نکات دقیقى در حدیث است که از امام هادى علیه‏ السلام نقل شده، سند از حضرت عبدالعظیم علیه‏ السلام است، وقتى خداى متعال با موسى بن عمران علی‏ نبیناو آله‏ وعلیه‏ السلام تکلّم می ‏فرمود: تکلم موسى علیه‏ السلام اولش اینجور شروع مى شود که حضرت موسى سه سؤال می کند: خدایا کسى که شهادت بدهد که من رسول تو و نبّى تو هستم و تو با من تکلم کردى جزایش چیست؟ خدا فرمود: کسى که به این معنا شهادت بدهد، ملائکه من به سوى او می ‏آیند و او را به بهشت بشارت می ‏دهند
نماز
قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ قَامَ بَیْنَ یَدَیْکَ یُصَلِّی‏؟ باز موسى علیه‏ السلام سؤال کرد که خدایا جزای آن کس که در پیشگاه تو بایستد و نماز بخواند چیست؟
قَالَ یَا مُوسَى أُبَاهِی بِهِ مَلَائِکَتِی رَاکِعاً وَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً‏. خدا فرمود: یا موسى من بوسیله این بنده مباهات می ‏کنم به ملائکه‏ ام، وقتى به رکوع می ‏رود، به سجده می ‏رود و به قیام و به قعود مى پردازد. در نماز، من به ملائکه ‏ام مباهات می ‏کنم.
و بعد فرمود: وَ مَنْ بَاهَیْتُ بِهِ مَلَائِکَتِی لَمْ أُعَذِّبْه، و کسى که من با او به ملائکه ‏ام مباهات کنم، او را عذاب نمی ‏کنم. از اینجا توجه به اهمیت نماز داشته باشید

نماز معیار سنجش انس به دعا و عبادت

[اگر خواستید بدانید که] چقدر به خدا انس دارید، در نماز بسنجید. معیار همان است که ما خودمان را در نماز بسنجیم، در دعا بسنجیم. ‏نماز میزان است، هر چیزى را خواستید با نماز بسنجید. چقدر به خدا انس دارید، چقدر به خدا می ‏توانید متمرکز باشید و متوجه باشید و چیزى شما را از خدا به غفلت نیندازد، در نماز بسنجید. همه چیز را در نماز بسنجید، از جمله این که چقدر با خدا انس دارید و چقدر فرار از خدا دارید، همه را در نماز می ‏توانید بسنجید. اینطور نیست؟

 

وقتى نماز می خوانید، دلتان نمی ‏خواهد زود تمام بشود؟! به دعا هم مشغول می ‏شوید همین طور. هرچه هم با ذوق و حال هم باشد بالاخره خوشمان می ‏آید زود خلاص بشویم! این خیلى بد است. مصیبت است و این همان است که حضرت می ‏فرماید. نقطه مقابلش این است که انسان اصلاً سیر نشود. چطور یک فیلم خوبى باشد سیر نمی ‏شوید، می ‏گوئید دنبالش بیاید، کاش تمام نمی ‏شد، وقتى تمام می ‏شود بعضى از این بچه ها اوقاتشان تلخ می ‏شود. یا یک شب نشینى و خوردنى و گردش خوب. به هر صورت هر چیزى را که هر کسى زیاد خوشش بیاید دلش نمی ‏خواهد تمام بشود، اینها همان انس است. دقیقاً این حالت باید در تمام راز و نیازها و دعاها و ذکرها و نمازها باشد که انسان دلش نخواهد تمام بشود، تمام می ‏شود حوصله‏اش سر می ‏رود. چطور این فیلمها در یکجایى قطع می ‏شود می ‏گوئیم چه جاى بدى قطع شد، این [عبادت هم] بخدا این جور است. مادامی که این درست نشده مصیبت است و این تا به حال براى هیچ کدام از ما و شما درست نشده و امید هم نیست که درست بشود که انسان انس پیدا بکند

اطعام با اخلاص
 
قَالَ مُوسَى إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ أَطْعَمَ مِسْکِیناً ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ؟ خدایا جزاى آن کسى که مسکینى را اطعام بکند و فقط نظرش هم رضای تو باشد، وجه تو باشد [چیست]؟ البته ابتغاء وجهک: فقط براى رضاى تو و ثواب است، اما اگر بخواهیم عمیق تر معنى کنیم یعنى طالب وجه توست، یعنى نظر به وجه خدا، که اصل نظر طالبان و مؤمنان است، ابتغاء وجهک. براى خواستن وجه تو، نظر به وجه تو، جزاى این چنین کسى چیست؟

قَالَ یَا مُوسَی آمُرُ مُنَادِیاً یُنَادِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْخَلَائِقِ أَنَّ فُلَانَ بْنَ‏ فُلَانٍ مِنْ عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّار. خدا فرمود: من امر می ‏کنم منادى را که روز قیامت نزد همه مردم ندا می ‏کند که اِنَّ فلان بن فلان ـ که مسکینى را اطعام کرده، که این مسئله از نظر اخروى و آن سوى باطن امر، از نظر خدا خیلى مهم است ـ خدا روز قیامت نزد همه مردم ندا می ‏دهد انّ فلان بن فلان از آزادشدگان از آتش است.

 
درهرصورت من خیلى خیلى به این مسئله تاکید می ‏کنم که از طمع و آن جهاتى که ما و شما را مانع از این قضیه است، برکنار باشید و از آنهایى نباشید که به مستحباتى که آسان است می ‏پردازند ولى مسائل اینجورى که پیش می ‏آید کُمِیْتشان لنگ است، می ‏گوید که هرچه ذکر می ‏گویى بگویم هر چه دعا مى گوئى بخوانم و از این قبیل هر چه می ‏گوئید عمل کنم اما پول دادن نه! مواظبت کنید از اینها نباشید و ببینید چه مسئله‏ ای را خداى متعال و شرع مقدس روى آن حساب کرده است. این یکى از مسائل است که خیلى به آن توجه شده
صله رحم
قَالَ مُوسَی علیه ‏السلام إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَه؟موسى علیه ‏السلام دوباره سؤال کرد: خدایا جزاى کسى که صله رحم بکند چیست؟
 
خدا فرمود: یَا مُوسَی أُنْسِی لَهُ أَجَلَه،‏ جزاى کسى که صله رحم بکند[این است که] اجلش را به فراموشى می ‏سپاریم! یعنى عمرش را طولانى می ‏کنیم. این در روایات دیگر هم هست که یکى از آثار و خواص صله رحم، یعنى کسى که به ارحام خودش می ‏رسد، از لحاظ مالى و جهات دیگر، مخصوصاً از لحاظ مالى می ‏رسد [این است که] می ‏فرماید: اجلش را به فراموشى می ‏سپاریم، یعنى عمرش زیاد می ‏شود.

 

در روایات از اهل بیت علیهم‏السلام مکرّر آمده است، اینجا از زبان حضرت موسى علی ‏نبیناو آله ‏وعلیه‏ السلام است، از حضرات معصومین علیهم‏السلام هم هست که صله رحم موجب طولانى شدن عمر می ‏شود، کما این که نقطه مقابلش هم هست، یعنى آنها که صله رحم نمی ‏کنند عمرشان کم می ‏شود.
دنباله روایت: فرمود: وَ أُهَوِّنُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْت‏؛ سکرات و شدائدى که موقع مرگ به سراغ همه مى آید، این را هم براى او آسان مىی ‏کنم! وَ یُنَادِیهِ خَزَنَةُ الْجَنَّة، موقع مردن خازنان بهشت او را ندا مى کنند: هَلُّمَ الینا، بیا بسوى ما، فَادْخُلْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِهَا شِئْتَ، بفرما، داخل شو به بهشت، از هر کدام از درها که می ‏خواهى وارد شو

یاد خدا
قال موسى علیه‏السلام، موسى دوباره سؤال کرد: إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ ذَکَرَکَ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ؟ جزاى کسانی که به زبان و دل بیاد تو باشند چیست؟ خدا فرمود یَا مُوسَى أُظِلُّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِظِلِّ عَرْشِی،‏ ای موسى او را در قیامت در سایه عرش خود قرار مى دهم، وَ أَجْعَلُهُ فِی کَنَفِی،‏ یعنى او را تحت حمایت خودم قرار می دهم. کسى [را] که به زبان و دل بیاد من مشغول باشد!

 

البته زیاد گفته ‏‏ام، دوباره می ‏گویم، هر [لحظه از] لحظاتى که بر ما مى گذرد، اگر بیاد خدا باشیم، هم به زبان و هم به دل ـ اصلش یاد قلبى است، اگر زبان هم به ذکر مشغول باشد باید با توجه قلب باشد که معنى پیدا بکند ـ وقتى ما بیاد خدا هستیم، اصلاً در باطن امر، عالممان کاملاً فرق می ‏کند با آن وقتى که از خدا غافل هستیم. یعنى آن یک عالم نورى است و این یک عالم ظلمت و تحیر و سرگردانى و مسلط شدن شیاطین و امثال اینهاست. اگر کسى علم و شهودى داشته باشد و پشت پرده را ببیند، دقیقاً این مسئله را در حدّى که می ‏تواند ببیند، می ‏بیند. حالِ ذکر، با حالِ غفلت از زمین تا آسمان فرق می ‏کند. آن پشت پرده اش عالم نورى است که به بیان نمی ‏آید، این یکى هم ظلمت و تحیر و چیزهایى است که با جمله نمی ‏شود ادا کرد، یعنى غفلت. اینجا خدا می ‏فرماید: کسى که بیاد من باشد او را تحت حمایت مخصوص خود قرار می ‏دهم، در ظلّ عرش. به همان باطن قضیه که در روز قیامت ظهور پیدا خواهد کرد اشاره نموده است
تلاوت قرآن

 
 
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَلَا حِکْمَتَکَ سِرّاً وَ جَهْراً؟ موسى علیه ‏السلام گفت: خدایا جزاى کسى که حکمت ترا تلاوت کند چیست؟ حالا آشکار بخواند یا پنهان بخواند. تلا حکمتک [یعنی] حکمت خدا را، یعنى قرآن بخواند. حالا آن تورات اصلى هم حکمت خدا بود و همچنین آن کتابهایى که خداى متعال سابقاً فرستاده بود، اگر تحریف نشده باشند همه حکمت خدا هستند، ولى همه‏ اش تحریف شده و آن که تحریف نشده، قرآن کریم است. اینجا تطبیقش، قرآن می ‏شود. که کسى که آن را آشکارا یا مخفى تلاوت کند جزایش چیست؟

 

قَالَ یَا مُوسَی: یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق‏،این آدم وقتى که به مقام صراط می رسد، آن صراطى که باید از آن گذشت و صورت اخروى همین صراط دنیوى است، از صراط مانند برق می ‏گذرد.

حالا من این وسط باز تاکید می ‏کنم که اگر از شما سؤال می ‏شد و شما هم راست می ‏گفتید خوب بود که معلوم می ‏شد در این ماه چقدر در تلاوت قرآن موفق بوده ‏اید. باز روزهایى مانده است، ان شاءالله باز از تلاوت قرآن غفلت نکنید و هرقدر فرصت کردید، تلاوت قرآن بکنید. فکر نکنید مسئله ساده است، مسئله بسیار عمیق است که مثلاً ماها سعى مى کنیم در موقع صحبت و در نوشته بیاوریم، بعد می ‏بینیم که نمى شود. طبعاً [چاره ‏ای نیست] جز این که انسان خاموش بماند.. ولى این طور نیست که ما فکر می کنیم. [همین طور] برمی ‏داریم قرآن را می ‏خوانیم، کلام خدا را! مسئله بسیار بسیار رموز و اسرار دارد که می ‏بینیم که هرچه ما جمع می ‏کنیم که یک مقدار بگوئیم و م خواهیم بگوئیم، خراب می ‏شود، امثال ماها طبعاً منصرف مى شویم. قهراً من توصیه می ‏کنم که از تلاوت قرآن غفلت نکنید! در همه وقت، مخصوصاً در ماه مبارک. این به همه وقت ناظر است ولى ماه مبارک خصوصیت خاصى دارد. در این روایت مطلق تلاوت قرآن را می ‏گوید که این طور است و فکر نکنید مسئله ساده‏ ای است. مسئله بسیار مهم و عجیبى است که نمی ‏شود فکرها بکشد که مسئله تلاوت قرآن چیست، موقعى که قرآن تلاوت می ‏کنیم چه می ‏شود؟! اصلاً ما کجا قرار می ‏گیریم، چه حرکتى می ‏کنیم، ولو حتى معنى آیات را نفهمیم! [این] چیست؟ [در] چه عوالمى سیر می ‏کنیم. و شما از این جزایى که گفته است باید متوجه باشید که مسئله اسرارآمیزى است که ما نمی ‏فهمیم جزایش چیست؟ گفت جزایش این است که یَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْق، مانند برق! این چه تناسبى با تلاوت دارد؟ بسیاربسیار تناسب دارد ولى فهمش خیلى مشکل است. یا کسى که قرآن می ‏خواند، در قیامت گفته می ‏شود: اِقرَأ وارقَ، یا بخوان و برو بالا! می ‏خواند، در مدارج قرب و بهشت بالا می ‏رود. از اینها معلوم است که تلاوت قرآن حساب خاصى دارد.

[تلاوت] از حفظ هم همین طور است، از روى مصحف هم همین طور است، الاّ این که توجه داشته باشید: ولو حفظ هم باشید، خواندن از روى مصحف امتیازات زیادى دارد تا این که انسان از حفظ بخواند! ولو این که کسى حافظ قرآن باشد که توفیق بسیار بالاست، اما در مقام تلاوت تأکید شده که از روى مصحف بخوانند
صبر بر اذیتها در راه خدا

قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَبَرَ عَلَی أَذَی النَّاسِ وَ شَتْمِهِمْ فِیکَ؟ باز هم حضرت موسى علی ‏نبیناو آله ‏و علیه‏ السلام سؤال کرد: خدایا جزاى کسی که صبر می کند بر اذیتها که در راه تو بر او می ‏شود. فحش ها و ناملایمات و ناسزاها که به او می ‏گویند، اذیتها که براى انسان می ‏شود ، تهمتها و فحش ها و بدگویى ها که در راه خدا به کسى می ‏رسد ولى او در برابر این اذیت در راه خدا صبر می ‏کند، براى خداست و براى خدا هم صبر می ‏کند، جزاى یک چنین کسى چیست؟



قَالَ أُعِینُهُ عَلَی أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَة، همه‏ اش جزاى عجیبى است. حالا من و شما که نمی ‏فهمیم اهوال یوم القیامه چیست، اگر می ‏فهمیدیم که این طور نبود! کسانى که می فهمند دیگر هیچ آرامش ندارند تا وقتى که به امن برسند، یعنى بمیرند و به مجاهدت هم عمرشان را بگذرانند. بمیرند و در امر قرار بگیرند. آن وقت خاطرشان جمع می ‏شود، والاّ مادامی که اینجا هستند، عجیب می ‏ترسند! از چى می ‏ترسند؟ از اهوال روز قیامت! یعنى از آن جریانات هولناکى که در قیامت پیش می ‏آید! یعنى با مردن شروع می ‏شود که قیامت صغرى است و اصلش در قیامت کبرى است. همان مردنش را ما بفهمیم که چه احوالى شروع می ‏شود، دیگر وضع ما این نخواهد بود. اینجا می فرماید: جزاى کسى که بر ستمها و اذیتها صبر بکند چیست؟ خدا فرمود: من به او کمک می ‏کنم در احوال روز قیامت.

لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ (انبیاء : 103) وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (نمل : 89) ؛ فزعى هست که در امن قرار می ‏گیرد. حالا اینجا را هم فهمیدید
اشک خشیت
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَتِک‏، موسى گفت: خدایا جزاى آن کسى که چشمهایش از خشیت تو اشک بریزد چیست؟

اینکار خیلى سخت است، هر چشمى از خشیت خدا اشک نمی ‏ریزد. گفت جزاى این چشمها که در خشیت تو اشک می ‏ریزد چیست؟

قَالَ یَا مُوسَى أَقِی وَجْهَهُ مِنْ حَرِّ النَّارِ وَ أُومِنُهُ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَر؛ من صورت او را از حرارت آتش حفظ مى کنم و در روز فزع اکبر او را در امان قرار مى دهم.
وقتى اشک از چشم جارى بشود، این شدت خشیت است. همین که شدت خشیت به این مرحله رسید، باطن امر، امن است. این جمله را من مکرر گفته ‏ام آن که اینجا می ‏ترسد در آنجا در امن است و آن که اینجا نمی ‏ترسد آنجا در ترس است




برچسب ها :

سوره مبارکه انفال
 آیه 22

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ

همانا بدترین جنبندگان نزد خداوند، (كسانى هستند كه نسبت به شنیدن حقّ) كران (و نسبت به گفتن حقّ) لال هایند، آنها كه تعقّل نمى كنند.




برچسب ها :




برچسب ها :




برچسب ها :




برچسب ها :

وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است ولی ما آن را بسیار دور می بینیم. وگرنه این قدر با هم نزاع نداشتیم. هر دو طرف نزاع و یا یک طرف، مرگ را از خود دور می بینند. "




برچسب ها :

 گاهی انتهای جاده ناپیداست ،
اما آنقدر می دانم که در انتهای جاده چیزی فوق العاده انتظار مرا می کشد،
پس به حرکت ادامه می دهم.




برچسب ها :

 وقتی تنها شدی، با خدا باش و هنگامی که تنها نبودی، بی‌خدایی نکن.
خدایی که در سکوت همیشه با تو هست و هیچگاه تنهایت نمی‌گذارد
 و صبورانه منتظر توجه توست تا تو را همراهی کند.
بی‌خدا باشی، ضرر می‌کنی.




برچسب ها :

1-به شخصی یک قرآن هدیه کن , هر گاه تلاوت کرد ثوابش به تو می رسد .

2.به یک شفاخانه یک ویلچر هدیه کن , هر مریضی استفاده کرد ثوابش به تو می رسد .


3.در تعمیر مسجد كمك كن , ثوابش همیشگی .

4.در یک جای پر ازدحام آب سردکن بذار , هر کس آب نوشید ثوابش به تو می رسد .

5.یک درخت یا نهال بکار , هر انسان یا حیوان استفاده کرد ثوابش به تو می رسد .

6.از همه آسان تر این مطلب را به اشتراک بگذار , هر کس عمل کرد ثوابش به تومی رسد




برچسب ها :


1چرانماز صبح می خوانیم:صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکس که دراین ساعت نماز گذارد وخودرا درمعرض نسم الهی قراردهد ازشرشیطان درامان میماند.

2/چرا نماز ظهر میخوانیم:ظهر وقت رفتن جهنمیان به جهنم است لذا هرکه دراین ساعت مشغول عبادت شود ازجهنم بیمه میشود

3/چرا نماز عصر می خوانیم:عصر زمان خطای آدم وحواست وما ملزم شدیم دراین ساعت نماز بخونیم وبگوییم ماتابع دستورخداییم.

4/چرانماز مغرب میخوانیم:مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است وماهمه به شکرانه ان نماز میخوانیم.

5/چرانماز عشا می خوانیم:نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.


 




برچسب ها :


 
در این ماه به قرائت قرآن، بسیار سفارش شده است و مرسوم مسلمین است که در ماه رمضان بیشتر از ماههای دیگر قرآن می خوانند و این خود وسیله ای است که جامعه اسلامی با قرآن و معارف ان آشنایی بیشتری پیدا کنند و برای پیشرفت در صراط خدا و اسلام از کلام خدای متعال آموزش بگیرند.
 
 
قران، سفره نعمت الهی است که همه نیازهای دنیا و اخرت و ظاهر و باطن انسان به بهترین صورت ممکن، برای سفره چیده شده است.
 
 
قرآن کتاب رمضان و ره آورد ماه خداست کتاب زندگی سازی که ارمغان این ماه بزرگ برای بندگان صالح خدا به شمار می رود. طائران بلند پرواز رمضان، در خلال این ماه شریف، با قرائت قرآن نغمه خوانی می کنند و عاشقان خدا با تلاوت آیات روحبخش قرانی، سرود عشق را سر می دهند، شبستان تنگ و تاریک زندگی بوسیله قران مجید، نورانی و نشاط انگیز می شود.
 
 
این که خداوند قرآن را در ماه رمضان بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاده از طرفی عظمت ایام این ماه را بیان می دارد و از طرف دیگر این حقیقت را می گوید که قرآن کتاب هدایت است، اما تنها برای آنها که از وابستگیهای غیر خدایی بریده باشند و یکی از راههای مهم بریدن از وابستگی ها روزه گرفتن است.
 
 
رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم می فرمایند: اگر کسی در این ماه یک آیه از قرآن را تلاوت نماید ثوابش مثل کسی است که در غیر رمضان یک ختم قرآن نموده باشد.(خطبه شعبانیه)
هم چنین می فرمایند: ماه رمضان ماه خدای عز و جل است...، هان ای مردم در این ماه از هر حرامی دوری جویید و در این ماه بسیار قرآن بخوانید.




برچسب ها :




برچسب ها :




برچسب ها :




برچسب ها :




برچسب ها :